حرف هایی سرشار از سکوت

این وبلاگ گذاری بر دفتر خاطرات زندگی است وزندگی دربرگ برگ خاطرات همه جریان دارد

حرف هایی سرشار از سکوت

این وبلاگ گذاری بر دفتر خاطرات زندگی است وزندگی دربرگ برگ خاطرات همه جریان دارد

سخنانی از مولا علی (ع)

در فتنه ها چونان شتر دوساله باش نه پشتی دارد که سواری دهد و نه پستانی دارد تا او را بدو شند

ان که جان را با گمع ورزی بپوشاند خود را پست کرده  و ان که راز سختی های خود را اشکار سازد خود را خوار کرده و ان که زبان را بر خود حاکم کند خود را بی ارزش کرده است.

بخل ننگ و ترس نقصان است .و تهیدستی مرد زیرک را در برهان کند می سازد و انسان تهیدست در شهر خود نیز بیگانه است.

ناتوانی.افت و شکیبایی.شجاعت و زهد ثروت است و پرهیزگاری سپر نگه دارنده است وچه همنشین خوبی است راضی بودن وخرسندی.

دانش میراثی گرانبهااو اداب زیور های همیشه تازه و اندیشه ایینه ای شفاف است.

سینه خردمند صندوق رازاوست و خوشرویی وسیله دوست یابی و شکیبایی گورستان پوشاننده عیب هاست پرسش کردن وسیله پوشاندن عیب هاست و انسان از خود راضی دشمنان او فراوانند.

صدفه دادن دارویی ثمر بخش است و کردار بندگان در دنیا فردا در پیش روی انان جلوه گر است.

از ویژگی های انسان در شگفتی مانید که با پاره ای پی می نگرد و با گوشت سخن می گوید و با استخوان سخن می شنود و از شکافی نفس می کشد .

چون دنیا به کسی رو اورد نیکی های دیگران را به او عاریت دهد و چون از او روی بر گرداند خوبی های اورا نیز بر باید.

با مردم انگونه معاشرت کنید که اگر مردید بر شما اشک ریزند و اگر زنده ماندید با اشتیاق سوی شما ایند.

اگر بر دشمنت دست یافتی بخشیدن ان را شکرانه پیروزی قرار ده.

ناتوان ترین مردم کسی است که در دوست یابی ناتوان است و از او ناتوان تر ان که دوستان خود را از دست بدهد .

چون نشانه های نعمت پروردگار اشکار شد با ناسپاسی نعمت ها را از خود دور نسازید.

کسی را که نزدیکانش واگذارند بیگانه اورا پذیرا می گردد.

هر فریب خورده ای را نمی شود سرزنش کرد .

کارها چنان در سیطره تقدیر است که چاره اندیشی به مرگ می انجامد.

ان کس که در پی ارزوی خویش تازد مرگ او را از پای در اورد .

از لغزش جوانمردان در گذرید زیرا جوانمرد نمی لغزد جز ان که دست لطف خداوند اورا بلند مرتبه می سازد.

ترس با ناامیدی و شرم با محرومیت همراه است و فرصت ها چون ابرها می گذرند پس فرصت های نیک را غنیمت شمارید.

ما را حقی است اگر به ما داده شود و گر نه بر پشت شتران سوار شویم و برا گرفتن ان برانیم هرچند راه رفتن ما در شب به طول انجامد .

کسی که کردارش اورا به جایی نرساند افتخارات خاندانش اورا به جایی نخواهد رسانید.

از کفاره گناهان بزرگ به فریاد مردم رسیدن و ارام کردن مصیبت دیدگان است.

ای فرزند دم زمانی که خدارا می بینی که انواع نعمت ها را به تو می رساند تو در حالی که معصیت کاری بترس.

کسی چیزی را در دل پنهان نکرد جز ان که در لغزش های زبان و رنگ رخسارش اشکار خواهد گشت.

با درد خود بساز چندان که با تو سازگار است.

برترین زهد پنهان داشتن زهد است.

هنگامی که تو زندگی را پشت سر می گذاری و مرگ به تو روی می اورد پس دیدار با مرگ چه زود خواهد بود.

هشدار هشدار به خدا سوگند چنان پرده پوشی کرده که پنداری تورا بخشیده است.

نیکوکار از کار نیک بهتر و بدکار از کار بد بدتر است.

بخشنده باش اما زیاده روی نکن در زندگی حسابگر باش اما سخت گیر نباش .

کسی در انجام کاری که مردم خوش ندارند شتاب کند درباره او چیزی خواهند گفت که از ان اطلاعی ندارند.

کسی که آرزوهایش طولانی است کردارش نیز ناپسند است.

ایمان بر چهار پایه استوار است.صبر، یقین,عدل وجهاد وصبر نیز بر چهار پایه استوار است:شوق,هراس,زهد,انتظار.

 آنکس که اشتیاق بهشت دارد شهوتهایش کاستی میگیرد و آنکس که از آتش جهنم میترسد از حرام دوری میکند و آنکس که در دنیا زهد ورزد مصیبت ها را ساده پندارد و آنکس که مرگ را انتظار کشد در نیکی ها شتاب ورزد و یقین نیز بر چهار پایه استوار است: بینش زیرکانه, دریافت حکیمانه واقعیت ها, پند گرفتن از حوادث روزگار,پیمودن راه درست پیشینیان. پس آنکس که هوشمندانه به واقعیت ها نگریست, حکمت را آشکارا بیند و آنکس که حکمت را آشکارا بیند عبرت اموزی شناخت گویا با گذشتگان می زیسته و عدل نیز بر چعار پایه قرار دارد: فکری ژرف اندیش, دانشی عمیق و به حقیقت رسیده , نیکو داوری کردن و استوار بودن در شکیبایی. پس انکس که درست اندیشید به ژرفای دانش رسید و آنکس که به حقیقت دانش رسید از چشمه زلال شریعت نوشید و کسی که شکیبا شد در کارش زیاده روی نکرد و با نیک نامی در میان مردم زندگی خواهد کرد و جهاد نیز بر چهار پایه استوار است : امر به معروف و نهی از منکر, راستگوی در هر حال و دشمنی با فاسقان. پس هر کس به معروف امر کرد ,پشتوانه نیرومند مومنان است و آنکس که از طشتی ها نهی کرد , بینی منافقان را به خاک مالید وآنکس که در میدان نبرد صادقانه پایداری کند , حقی که بر گردن او بوده ادا کرده و کسی که با فاسقان دشمنی کند و برای خدا خشم گیرد , خدا هم به خاطر تو به خشم می آید و روز قیامت او را خشنود میکند.

شناخت اقسام کفر و تردید:

 کفر بر چهار پایه استوار است: کنجکاوی دروغین, ستیزه جوی و جدال , انحراف از حق ,دشمنی کردن

پس آنکس که بدنیال توهم و کنجکاوی دروغین رفت به حق نرسید و آنکس که به ستیره جوی و جدال پرداخت از دیدن حق نابینا شد و انکس که از راه حق منحرف گردید نیکوی را زشت و زشتی را نیکوی پنداشت و سرمست گمراهی گشت و آنکس که دشمنی ورزید پیمودن راه حق بر او دشوار و کارش سخت و نجات او از مشکلات دشوار است.

و شک چهار بخش دارد: جدال در گفتار, ترسیدن و دودل بودن و تسلیم حوادث روزگار شدن

پس آنکس که جدال و نزاع را عادت خود قرار داد از تاریکی شبهات بیرون نخواهد رفت و آنکس که از هر چیزی ترسید , همواره در حال عقب نشینی است و آنکس که در تردید و دودلی باشد , زیر پای شیطان کوبیده خواهد شد و آنکس که تسلیم حوادث روزگار گردد و به تباهی دنیا ئ آخرت گردن نهد هر دو جهان را از کف خواهد داد.

ضرورت ترک اداب جاهلی: شما در  دنیا با آن خود را به زحمت می افکنید و در آخرت دچار رنج و زحمت می گردید و چه زیانبار است رنجی که عذاب در پی آن باشد و جه سودمند است آسایشی که با آن امان از آتش جهنم باشی

خطاب به امام حسن(ع) : پسرم ! چهار چیز از من یاد گیر(در خوبی ها ) و چهار چیز به خاطر بسپار (هشدار)

خوبی ها

1_همانا ارزشمندترین بی نیازی عقل است 2_ بزرگترین فقر بی خردی است 3_ترسناکترین تنهای خود پسندی است 4_ گرامی ترین ارزش خوانوادگی اخلاق نیکوست

هشدار

1_از دوستی با احمق بپرهیز, چرا که میخواهد به تو نفعی رساند اما دچار زیانت میکند

2_از دوستی با بخیل بپرهیز, زیرا آنچه سخت به آن نیازمنی از تو دریغ میکند

3_از دوستی با بدکار بپرهیز که با اندک بهای تو را میفروشد

4_از دوستی با دروغگو بپرهیز , که او به سراب ماند ,دور را نزدیک و نزدیک را دور مینماید

عمل مستحب انسان را به خدا نزدیک نمی گرداند اگر به واجب زیان رساند

قلب احمق در دهان او,و زبان عاقل در قلب او قرار دارد

خطاب به یکی از یاران بیمارش : خدا از آنچه شکایت داری موجب کاستن گناهانت قرار داده. در بیماری پاداشی نیست اما گناهان را از بین می برد و آنها را چونان برگ پاییزی می یزد و همانا پاداش در گفتار به زبان و کردار در دستها و قدم هاست و خدای سبحان به خاطر نیت راست و درون پاک هر کس از بندگانش را که بخواهد وارد بهشت می کند.

خوشا به حال کسی که به یاد معاد باشد. برای حسابرسی قیامت کار کند. با قناعت زندگی کند و از خدا راضی باشد.

اگر با شمشیرم به بینی مومن بزنم که دشمن من شود با من دشمنی نخواهد کرد. و اگر تمام دنیا را به منافق ببخشم تا مرا دوست بدارد , دوست من نخواهد شد و این بدان جهت است که قضای الهی جاری شد و بر زبان پیامبر امی(ص) گذشت که فرمود :ای علی ! مومن تو را دشمن نگیرد و منافق تو را دوست نخواهد داشت.

گناهی که تو را پشیمان کند بهتر از کار نیکی است  که تو را به خودپسندی وا دارد

ارزش مرد به اندازه همت اوست و راستگویی او به میزان جوانمردی اش و شجاعت او به قدر ننگی که احساس میکند و پاگدامنی او به اندازه غیرت اوست

از یورش بزرگوار به هنگام گرسنگی و از تهاجم انسان پست به هنگام سیری بپرهیز

پیروزی در دور اندیشی و دور اندیشی در به کار گیری صحیح اندیشه و اندیشه صحیح به رازداری است

عیب تو آنگاه که روزگار با تو هماهنگ باشد پنهان است

شزاوارترین مردم به عفو کردن , تواناترینشان به هنگام کیفر دادن است

سخاوت آن است که تو آغاز کنی , زیرا آنچه با درخواست داده می شود یا از روی شرم یا از روی شنیدن سخن ناپسند استگ

هیچ ثروتی چون عقل و هیچ فقری چون نادانی نیست , هیچ ارثی چون ادب و هیچ پشتیبانی چون مشورت نیست

شکیبایی دو  گونه است : شکیبایی بر آنچه خوش نمی داری و شکیبایی بر آنچه دوست می داری

ثروتمندی در غربت چون در وطن بودن و تهیدستی در  وطن غربت است

قناعت ثروتی است پایان ناپذیر

ثروت ریشه شهوت هاست

آن که تو را هشدار داد به مانند کسی است که تو را مژده داد

زبان تربیت نشده  , درنده ای است که رهایش کنی می گزد.

نیش زن شیرن است

چون تو را ستودند , بهتر از آنان ستایش کن و چون به تو احسان کردند بیشتر از آن ببخش. به هر حال پاداش بیشتر از آن آغاز کننده است.

شفاعت کننده چونان بال و پر درخواست کننده است

اهل دنیا سوارانی در خواب مانند که آنها را می رانند

از دست دادن دوستان غربت است.

 

از دست دادن حاجت , بهتر از درخواست کردن از نا اهل است.

از بخشش اندک شرم مدار که محروم کردن از آن کمتر است.

عفت ورزیدن زینت فقر , و شکر گزاری زینت بی نیازی است.

اگر به آنچه میخواستی نرسیدی از آنچه هستی نگران مباش.

چون عقل کامل گردد , سخن اندک می گردد.

 دنیا بدن ها را فرسوده و آرزوها را تازه میکند , مرگ را نزدیک و خواسته ها را دور و دراز  می سازد. کسی که به آن دست یافت خسته می شود و آن که به دنیا نرسید رنج می برد.

کند , با کردار تعلیم دهد , زیرا آن کس که خود را تعلیم دهد و ادب کند سزاوارتر به تعظیم است از آن که دیکری را تعلیم دهد و ادب کند.

انسان با نفسی که می کشد قدمی به سوی مرگ می رود.

هر چیز که شمردنی است پایان می پذیرد و هر چه را که انتظار می کشیدی خواهی رسید.

حوادث اگر همانند یکدیگر بودند , آخرین را با آغازین مقایسه و ارزیابی می کنند.

یکی از یاران امام به شام رفت , بر معاویه وارد شد.معاویه از او خواست که حالات امام را بیان کند , گفت: علی(ع) را در حالی دیدم که شب , پرده های خود را افکنده بود و او در محراب ایستاده بود , محاسن را به دست گرفته و چون مار گزیده به خود می پیچید و محزون می گریست , می گفت : ای دنیا !! ای دنیای حرام !ا از من دور شو , آیا برای من خود نمای میکنی ؟ یا شیفته من شدی ای تا  روزی در دل من جای گیری ؟ هرگز مباد ! غیر مرا بفریب , که مرا در تو هیچ نیازی نیست , تو را سه طلاقه کرده ام , تا بازگشتی نباشد , دوران زندگی تو کوتاه , ارزش تو اندک و آرزوی تو پست است .آه از توشه اندک و درازی راه و دوری منزل و عظمت روز قیامت !!

مرد شامی پرسید : آیا رفتن ما به شام به قضا و قدر الهی است ؟ امام با کلمات گولانی پاسخش را داد که برخی از آن را برگزیدم.

  وای بر تو ! شاید قضا لازم و قدر حتمی را گمان کرده ای ؟اگر چنین بود پاداش و کیفر ,بشارت و تهدید الهی بیهوده بود ! خداوند سبحان , بندگان خود را فرمان داد در حالی که اختیار دارند و نهی فرمود تا بترسند, احکام آسانی را واجب کرد و چیز دشواری را تکلیف نفرمود و پاداش اعمال اندک را فراوان قرار داد, با نافرمانی بندگان مغلوب نخواهد شد و با اکراه  و اجبار اطاعت نمی شود و پیامبران را به شوخی نفرستاد و فرو فرستادن کتب آسمانی برای بندگان بیهوده نبود و آسمان و زمین و آنچه رادر میانشان است بی هدف نیافرید.

  حکمت را هر کجا که باشد فراگیر.گاهی حکمت در سینه منافق است و بی تابی کند تا بیرون آماده و در سینه مومن آرام گیرد.

ارزش هر کس به مقدار دانایی و توانایی اوست

شما را به پنج چیز سفارش می کنم که اگر برای آن شتران را پرشتاب برانید و رنج سفر را تحمل کنید سزاوار است :کسی جز به پروردگار خود امیدوار نباشد , و جز از گناه خود نترسد و اگر از یکی سوال کردند و نمی داند , شرم نکند و بگوید نمیدانم و کسی در اموختن آنچه نمی داند شرم نکند و بر شما باد شکیبایی , که شکیبایی , ایمان را چون سر است بر بدن و ایمان بدون شکیبایی چونان سر بی بدن بی ارزش است

شخصی در ستایش امام افراط نمود  و امام در پاسخش گفت: من کمتر از آنم که بر زبان آوردی و برتر از آنم که در دل داری.

کسی  که از گفتن نمی دانم روی گردان است به هلاکت و نابودی می رسد.

باقیماندگان شمشیر و جنگ شماره شان با دوام تر و فرزندانشان بیشتر است.

اندیشه پیر در نزد من از تلاش جوان خوشایندتر است و همچنین نقل شده که تجربه پیران در نزد من از آمادگی رزمی جوانان خوشایندتر است.

در شگفتم از کسی که میتواند استغفار کند و نا امید است.

 دو چیز در زمین مایه امان از عذاب خداوند خواهد بود , یکی از آن دو برداشته شد پس دیگری را در یابید و بدان چنگ زنید .اما امانی که برداشته شد رسول خدا بود  و امان باقی مانده استغفار کردن است. که  خدای بزرگ به رسول خدا فرمود : خدا آنان را عذاب نم کند در حالی که تو در میان آنانی و عذابشان نم کند تا آن هنگام که استغفار کنند.

کسی که میان خود و خدا را اصلاح کند خدا میان او و مردم را اصلاح خواهد کرد و کسی که امور آخرت را اصلاح کند  خدا امور دنیای آن را اصلاح میکند و کسی که از درون جان واعظی دارد خدا را بر او حافظی است.

فقیه کامل کسی است که مردم را از آمرزش خدا مایوس و از مهربانی او نومید نکند و از عذاب ناگهانی خدا ایمن نسازد.

همانا این دل ها همانند بدن ها افسرده می شوند . پس برای شادابی دل ها سخنان زیبای حکمت آمیز را بجویید.

کسی از شما نگوید : خدایا از فتنه ها به تو پناه می برم زیرا کسی نیست که از فتنه در امان باشد لکن آن که می خواهد به خدا پناه ببرد از آزمایش های گمراه کننده پناه ببرد. همانا خدای سبحان فرمود :بدانید که اموال و فرزندان شما فتنه می باشند.

شخصی از امام پرسید : معنی خیر چیست ؟ فرمودند : خوبی آن نیست که مال و فرزندانت زیاد شود بلکه خیر آن است که دانش تو فراوان و بردباری تو بزرگ و گران مقدار باشد. و در پرستش پروردگار در میان مردم سرافراز یاشی. پس اگر کار نیکی انجام دهی شکر خدا به جا آوری و اگر بد کردی از خدا آمرزش خواهی . در دنیا جز برای دو نفر خیر نیست , یکی گناهکاری که با توبه جبران کند و دیگر نیکوکاری که در کارهای نیکو شتاب ورزد.

هیچ کاری با تقوا اندک نیست . چگونه اندک است آنچه که پذیرفته شود .

نزدیک ترین مردم به پیامبران ,داناترین آنان است به آنچه که آورده اند

دوست محمد کسی است که خدا را اطاعت کند . هر چند پیوند خویشاوندی   او دور باشد و دشمن محمد کسی است که خدا را نافرمانی کند هر چند پیوند خویشاوندی او نزدیک باشد.

خوابیدن همراه با یقین برتر از نماز گزاردن با شک و تردید است.

چون روایتی را شنیدید آن را بفهمید و بدان عمل کنید . نه بشنوید و نقل کنید . ریرا راویان علم فراوان و عمل کنندگان آن اندکند.

شنید که شخصی گفت : ( انا لله وانا الیه راجعون ) فرمود : این سخن که ما میگوییم :(ما همه از آن خداییم ) اقراری است به بندگی و اینکه میگوییم :( بازگشت ما به سوی خداست) اعترافی است به نابودی خویش .

(آنگاه که گروهی او را ستایش فرمودند): بار خدایا ! تو مرا از خودم بهتر می شناسی و من خودم را یهتر از آنان می شناسم. خدایا ! مرا از آنجه اینان می پندارند نیکوترقرار ده و آنچه آنان نمی دانند بیامرز.

برآوردن نیازهای مردم پایدار نیست مگر به سه چیز : کوچک شمردن آن تا خود بزرگ نماید , پنهان داشتن آن تا خود آشکار شود و شناب در برآوردن آن تا گوارا باشد.

روزگاری بر مردم خواهد آمد که محترم نشمارند جز سخن چین را , و خوششان نیاد جز  از بدکار هرزه و ناتوان نگردد جز عادل. در آن روزگار کمک به نیازمندان  خسارت و پیوند با خویشاوندان منت گذاری و عبادت نوعی برتری طلبی بر مردم است. در آن زمان حکومت با مشورت زنان و فرماندهی خردسالان و تدبیر خواجگان اداره می گردد.

(پیراهن وصله داری بر تن امام بود شخصی پرسید :چرا پیراهن وصله دار می پوشی ؟ در پاسخ کفت :) دل با آن فروتن و نفس با آن رام می شود. و مومنان از آن سرمشق می گیرند. دنیای حرام و آخرت دو دشمن متفاوت و دو راه جدای از یکدیگرند. پس کسی که دنیا پرست باشد و به آن عشق ورزد  . به آخرت کینه ورزد و با آن دشمنی خواهد کرد و آن دو همانند شرق و غرب از هم دورند و رونده به سوی آن دو هرگاه به یکی نزدیک شود از دیگری دور می گردد و آن دو همواره به یکدیگر زیان می رساند.

(از نوف بکالی نقل شده که در یکی از شب ها امام علی را دیدم برای عبادت برخاست , نگاهی به ستارگان افکند و به من فرمودند:بیداری ؟ گفتم آری . فرمودند :) خوشا به حال آنان که از دنیای حرام چشم پوشیدند و دل به آخرت بستند. آنان مردمی هستند که زمین را تخت , خاک را بستر ,آب را عطر و قرآن را پوشش زیرین و دعا را لباس روئین خود قرار دادند و با روش عیسی مسیح با دنیا برخود کردند.

ارزش سحر خیزی

همانا داوود پیامبر در چنین ساعتی از شب برمی خاست و میگفت : این ساعتی است که دعای هر بنده ای به اجابت می رسد . جز جاسوسان , باج گیران , شبگردان و نیروهای نظامی حکومت ستمگر یا نوازنده طنبور و طبل.

همانا خدا واجباتی را بر شما لازم شمرده , آنها را تباه نکنید و حدودهای برای شما معین فرموده ,اما از آنها تجاوز نکنید و از چیزهای نهی فرمود , حرمت آن را نگاه دارید و نسبت به چیزهای سکوت فرمود نه از روی فراموشی .پس خود را در باره آنها به رنج و زحمت دچار نسارید.

مردم برای اصلاح دنیا چیزی را ترک نمی گویند .جز آنکه خدا آنان را به چیز زیانبارتر دچار خواهد ساخت.

چه بسا دانشمندی جهلش او را از پای درآورد و دانش او همراهش باشد اما به حال او سودی نداشته باشد.

به رگ های درونبی انسان پاره گوشتی آویخته که شگرف ترین اعضای درونی انسان اوست و آن قلب است. که جیزهای از حکمت و چیزهای متفاوت با آن در او وجود دارد. پس اگر در دل امیدی پدید آید طمع آن را خوار گرداند و اگر طمع بر آن هجوم آورد حرص آن را تباه می سازد و اگر نومیدی بر آن جییره گردد تاسف خوردن آن را از پای درآورد. اگر خشمناک شود کینه توزی آن فزونی یابد و آرام نگیرد. اگر به خشنودی دست یابد , خویشتن داری را از یاد برد و اگر ترس آن را فرا گیرد , پرهیز کردن آن را مشغول سازد و اگر به گشایشی  برسد دچار غفلت زدگی می شود و اگر مالی بدست آورد بی نیازی آن را به سرکشی کشاند . و اگر مصیبت ناگواری به آن رسد , بی صبری رسوایش کند و اگر به تهیدستی مبنلا گردد .بلاها او را مشغول سازد و اگر گرسنگی بی تابش کند ناتوانی آن را از پای درآورد  و اگر زیادی سیر شود , سیری آن را زیان رساند. پس هر گونه کندروی برای آن زیانبار و هرگونه تندروی برای آن فساد آفرین است.

ما تکیه گاه میانه ایم. عقب ماندگان به ما میرسند و پیش تاختگان به ما باز می گردند.

فرمان خدا را بر پا ندارد , جز آن کس که در  اجرای حق مدارا نکند .سازشکار نباشد و پیرو آرزوها نگردد.

هر کس ما اهل بیت پیامبر را دوست بدارد . پس باید فقر را چونان لباس روئین بپذیرد.

اگر کوهی مرا دوست بدارد . در هم فرو میریزد(این جمله را در پس از بازگشت از جنگ صفین در شهادت سهل بن حنیف ایراد فرمود).

سرمایه ای سودمندتر از عقل نیست. و تنهای ترسناک تر از خود بینی و عقلی چون دور اندیشی و بزرگواری چون تقوی و همنشینی چون اخلاق خوش و میراثی چون ادب و رهبری چون توفیق الهی و تجارتی چون عمل صالح و سودی چون پاداش الهی و پارسایی چون پرهیز از شبهات و زهدی چون بی اعتنایی به دنیای حرام و دانشی چون اندیشیدن و عبادتی چون انجام واجبات و ایمانی چون حیا و صبر و خویشاوندی چون فروتنی و شرافتی چون دانش و عزتی چون بردباری و پشتیبانی مطمئن تر از مشورت نیست.

هرگاه نیکوکاری بر روزگار و  مردم آن غالب آید. اگر کسی به دیگری گمان بد برد. در حالی که از او عمل زشتی آشکار نشده ستمکار است و اگر بدی بر زمانه و مردم آن غالب شود و کسی به دیگری خوش گمان باشد خود را فریب داده است.

(شخصی از امام پرسید :حال شما چگونه است ؟ امام پاسخ دادند :) چگونه خواهد بود حال کسی که در بقای خود ناپایدار و در سلامتی بیمار است و در آنجا که آسایش دارد مرگ او فرا می رسد.

چه بسا کسی که با نعمت های که به او رسید به دام افتد و با پرده پوشی بر گناه فریب خورد و با ستایش شدن آزمایش گردد و هیچ کس را همانند مهلت دادن نیازمود.

دو تن به خاطر من هلاک گشتند : دوست افراط کننده و دشمن دشنام دهنده.

از دست دادن فرصت باعث اندوه می شود.

دنیای حرام چون مار سمی است. پوست آن نرم ولی سم درون دارد. نادان فریب خورده را می گزد و هوشمند عاقل از آن می گریزد.

چقدر فاصله بین دو عمل دور است : عملی که لذتش می رود و کیفر آن می ماند و عملی که رنج آن می گذرد و چاداش آن ماندگار است.

در شگفتم از بخیل که بسوی فقری می شتابد که از آن می گریزد و سرمایه ای را از دست می دهد که برای آن تلاش می کند و در دنیا چونان تهیدستان زندگی می کند ولی در آخرت چون سرمایه داران محاکمه میشود و در شگفتم از متکبر ی که دیروز نطفه ای بی ارزش  و فردا مرداری گندیده خواهد بود و در شگفتم از آن کس که آفرینش پدیده ها را می نگرد و در وجود خدا تردید دارد و در شگفتم از آن کس که مردگان را می بیند و مرگ را یاد برده است و در شگفتم از آنکس که پیدایش دوباره را انکار می کند و در حالی که پیدایش آغازین را می نگرد و در شگفتم از آن کس که خامه نابود شدنی را آباد می کند اما جایگاه همیشگی را از یاد برده است.

آنکس که در عمل کوتاهی کند دچار اندوه می گردد و آن که از مال و جانش در راه خدا بهره ای نباشد خدا را به او نیازی نیست.

در آغاز سرما خود را بپوشانید ودر پایانش آن را دریابید. زیرا با بدن ها همان می کند که با برگ درختان خواهد کرد .آغازش می سوزاند و در پایانش می رویاند.

بزرگی پروردگار در نزد تو , پدیده ها را در چشمت کوچک مبکند

(امام وقتی از جنگ صفین برگشت وبه قبرستان پشت دروازه کوفه رسید رو به مردگان کرد و فرمود) ای ساکنان خانه های وحشت زا و محله های خالی و گورهای تاریک .ای خفتگان در خاک.! ای غریبان. ای تنها شدگان . ای وحشت زدگان . شما پیش از ما رفتید ما در پی شما روانیم و به شما خواهیم رسید. اما خانه هایتان ! دیگران در آن سکونت گزیدند و اما اموال شما ! در میان دیگران تقسیم شد. و اما زنانتان ! با دیگری ازدواج کردند ! این خبری است که ما از شما داریم . حالا شما چه خبر دارید ؟ (سپس رو به اصحاب کرد و فرمود ) بدانید که اگر اجازه سخن گفتن میدا شتند شما را خبر می دادند که بهترین توشه تقواست.

ای نکوهو ش کننده دنیا ! که خود به غرور دنیا مغروری و با باطل های آن فریب خورده ی ! خود فریفته دنیایی و آن را نکوهش میکنی ؟ آیا تو در دنیا جرمی مرتکب شده ای ؟ یا دنیا به تو جرم کرده است ؟ کی دنیا تو را سرگردان کرد ؟ و در جه زمانی تو را فریب داد ؟آیا با گور پدرانت که پوسیده اند ؟ یا آرامگاه مادرانت که در زیر خاک آرمیده اند ؟ آیا با دو دست خویش بیماران را درمانشان کردی ؟ و آنان را پرستاری کرده و در بسترشان خواباندی ؟ درخواست شفای آنان را کرده و از طبیبان داروی آنان را تقاضا کرده ای ؟ در آن صبگاهان که داروی تو با آنان سودی نداشت و گریه تو فایده ای نکرد  و ترس تو آنان را سودی نبخشید و آنچه می خواستی بدست نیاوردی و با نیروی خود نتوانستی مرگ را ار آنان دور کنی .دنیا برای تو حال آنان را مثال زد و با گورهایشان گور خودت را به رخت کشید.

همانا دنیا . سرای راستی برای راست گویان و خانه تندرستی برای دنیا شناسان و خانه بی نیازی برای توشه گیران و خانه پند برای پند آموزان است. دنیا سجده گاه دوستان خدا , جای نماز فرشتگان الهی , فرودگاه وحی خدا و جایگاه تجارت دوستان خداست , که در آن رحمت خدا بدست آوردند و بهشت را سود بردند. چه کسی دنیا را نکوهش می کند ؟ و جدا شدنش را اعلام داشته و فریاد زده که ماندگار نیست و از نابودی خود و اهلش خبر داده ؟ وحال آنکه دنیا با بلاهای خود بلاها را نمونه آورد و با شادمانی خود آنان را به شائمانی رساند. در آغاز شب به سلامت گذشت . اما صبگاهان با مصیبتی جانکاه بازگشت , تا مشتاق کند و تهدید نماید و بترساند و هشدار دهد. پس مردمی در بامداد با پشیمانی دنیا را نکوهش کنند و مردمی دیگر در روز قیامت آن را میستایند. دنیا حقایق را به یادشان آورد , یاداور آن شدند. اط رویدادها برایشان حکایت کرد. او را تصدیق کردند و اندرزشان داد , پند پذیرفتند.

خدارا فرشته ایست که هر روز صدا میزند : بزاید برای مردن , و فرآهم آورید برای نابود شدن و بسازید برای ویران گشتن.

دنیا گذرگاه عبور است نه جای ماندن و مردم در آن دو دسته اند : یکی آن که خود را فروخت و به تباهی کشاند و دیگری آن که خود را خرید و خود را آزاد کرد .

دوست دوست نیست مگر اینکه حقوق برادرش را در سه جایگاه نگهبان باشد :در روزگار گرفتاری , آن هنگام که حضور ندارد و پس از مرگ

کسی که چهار چیز دادند , از چهار چیز محروم نباشد: با دعا از اجابت کردن .با توبه از پذیرفته شدن , با استغفار از آمرزش گناه یا شکر گذاری از فزونی نعمت ها.

نماز موجب نزدیکی هر پارسای به خداست و حج جهاد هر ناتوان است . هر چیزی زکاتی دارد و زکات تن روزه و جهاد زن نیکو شوهر داری است.

روزی را با صدقه دادن فرود آورید.

آن که پاداش الهی را باور دارد در بخشش سخاوتمند است.

کمک الهی به اندازه نیاز فرود می آید.

آن که میانه روی کند تهیدست نخواهد شد.

اندک بودن تعداد زن و فرزند یکی از  دو آسایش است.

دوستی کردن نیمی از خردمندی است.

اندوه خوردن نیمی از پیری است.

صبر به اندازه مصیبت فرود آید و آن که در مصیبت بی تاب بر رانش زند , اجرش نابود گردد.

بسا روزه داری که بهره ای جز گرسنگی و تشنگی از روزه داری خود ندارد و بسا شب زنده داری که از شب زنده داری چیزی جز رنج و بی خوابی بدست نیاورد ! خوشا خواب زیرکان و افطارشان.

(کمیل ابن زیاد می گوید : امام دست مرا گرفت و به سوی قبرستان کوفه برد و آن گاه آه پر دردی کشید و فرمود : ) ای کمیل ! این قلب ها به مانند ظرف های هستند که بهترین آن ها فراگیر ترین آنهاست , پس آنچه را می گویم نگه دار : 1_اقسام مردم

مردم سه دسته اند :دانشمند الهی و آموزنده ای بر راه رشتگاری و گروهی مثل پشه های دست خوش باد و طوفان هستند و همیشه سرگردانند , که به دنبال هر سر وصدای می روند و با ورزش هر بادی حرکت می کنند , نه از روشنای دانش نور گرفتند نه به پناهگاه استواری پناه گرفتند.

2_ ارزش والای دانش

ای کمیل ! دانش بهتر از مال است , زبرا علم نگهبان توست و مال را باید تو نگهبان باشی . مال با بخشش کاستی می گیرد اما علم با بخشش فزونی گیرد. و مقام و شخصیتی که با مال  به دست آمده با نابودی مال نابود می شود .ای کمیل !شناخت علم راستین (علم الهی ) آیینی است که با آن پاداش داده می شود و انسان با ان در دوران زنئگی خدا را اطاعت می کند و پس از مرگ , نام نیکو به یادگار گذارد. دانش فرمانروا و مال فرمانبر است.

3_ ارزش دانشمندان

ای کمیل ! ثروت اندوزان بی تقوا مرده اند , گرچه به ظاهر زنده اند , اما دانشمندان تا دنیا برقرار است زنده اند , بدن هایشان گرچه در زمین پنهان اما یاد آنها در دلها زنده است.

4_اقسام دانش پژوهان

بدان که در اینجا (اشاره به سینه مبارک) دانش فراوانی انباشته. ای کاش کسانی را می یافتم که می توانستند آنان را بیاموزند. آری تیز هوشانی را میابم , اما مورد اعتماد نمی باشند , دین را وسیله دنیا قرار داده اند و با نعمت های خدا بر بندگان و با برهان الهی بر دوستان خدا فخر می فروشند , یا گروهی که تسلیم حاملان حق میباشند , اما ژرف اندیشی لازم را در شناخت حقایق ندارند که با اولین شبهه ای شک و تردید در دلشان ریشه میزند پس نه اینها و نه آنها سزاوار آموختن دانش های فراوان من  نمی باشند. یا فرد دیگری که سخت در پی لذت بوده و اختیار خود را به شهوت داده یا آن که در ثروت اندوزی حرص می ورزد و هیچ کدام از آنان نمی توانند از دین پاسداری کنند و بیشتر به چهارپایان چرنده شباهت دارند و چنین است که دانش با مرگ دانشمندان می میرد.

_ویژگی رهبران الهی5

آری 1 خداوند !! زمین را هیچ گاه از حجت الهی خالی نیست که برای خدا با برهان روشن قیام کنند یا آشکار و شناخته شده یا بیمناک و پنهان تا حجت خدا باطل نشود و نشانه هایش از میان نرود. تعدادشان چه قدر و در کجا هستند ؟ به خدا سوگند که تعدادشان اندک ولی نزد خدا بزرگ مقدارند , که خدا به وسیله آنان  حجت ها و نشانه های خود را نگاه میدارد تا به کسانی که همانندشان هستند بسپارند , و در دلهای آنان بکارد , آنان که دانش , نور حقیقت بینی را بر قلبشان تابیده و روح یقین را دریافته اند که آنچه را خوشگذران دشوار می شمارند , آسان گرفتند. و با آنچه که نا آگاهان از آن هراس داشتند انس گرفتند. در دنیا با بدن ها زندگی میکنند که ارواحشان به جهان بالا پیوند خورده است. آنان جانشینان خدا در زمین و دعوت کنندگان مردم به دین خدایند.. آه !! چه سخت اشتیاق دیدارشان را دارم.

انسان زیر زبان خود پنهان است.

نابود شد کسی که ارزش خود را ندانست.

(کسی از امام درخواست اندرز کرد .امام فرمودند :) از کسانی مباش که بدون عمل صالح به آخرت امیدوار است و توبه را با آرزوهای دراز به تاخیر  می اندازد در دنیا چونان زاهدان سخن می گوید , اما در رفتار همانند دنیا پرستان است , اگر نعمت ها به او برسد سیر نمی شود و در محرومیت قناعت ندارد. از آنجه به او رسیده شکر گزار نیست و از آنجه مانده زیاده طلب است. دیگران را پرهیز میدهد اما خود پروا ندارد به فرمانبرداری امر می کند اما خود فرمان نمی برد. نیکوکاران را دوست دارد اما رفتارشان را ندارد. گناهکاران را دشمن دارد اما خود یکی از  گناهکار است . و با گناهان فرآوان مرگ را دوست نمی دارد. اما در آنجه مرگ را ناخوشایند می سازد سخت پافشاری می کند. اگر بیمار شود سخت پشیمان می شود و اگر تندرست باشد سرگرم خوش گدرانی هاست. در سلامت مغرور و در گرفتاری ناامید است. اگر مصیبتی به او رسد به زبری خدا را می خواند و اگر به گشایشی دست یافت مغرورانه از خدا روی برمی گرداند. نفس او به نیروی گمان ناروا , بر او چیرگی دارد و او با نیروی یقین بر نفس خود چیره نمی گردد. برای دیگران که گناهکمتر از او دارند , نگران و بیش از آنچه که عمل کرده امیدوار است . اگر بی نیاز گردد مست و مغرور گردد و  اگر تهیدست گردد مایوس و سست شود . چون کار کند در آن کوتاهی ورزد و چون چیزی را خواهد در آن زیاده روی کند. چون در برابر شهوت قرار گیرد , گناه را برگزیند و توبه را به تاخیر اندازد و چون رنجی به او رسد , از راه ملت اسلام دوری گزیند . عبرت آموزی را طرح میکند اما خود عبرت نمی گیرد. در پند مبالغه می کند اما خود پند پذیر نمی باشد. سخن بسیار می گوید اما کردار خوب او اندک است ! برای دنیای زودگذر تلاش و رقابت می کند اما برای آخرت جاویدان آسان می گذرد. زیان را سود وسود را زیان می پندارد. از مرگ هراسان است اما فرصت را از دست میدهد. گناه دیگری را بزرگ می شمارد اما گناه بزرگ خود را کوچک می پندارد . طاعت دیگران را کوچک و طاعت خود را بزرگ می شمارد. مردم را سرزنش می کند اما خود را نکوهش نمی کند .  با خود ریاکارانه برخود می کند . خوشگذرانی با سرمایه داران را بیشتر از یاد خدا با مستمندان دوست دارد. به نفع خود بر زبان دیگران حکم می کند اما بر  زبان خود به نفع دیگران حکم نمی کند. دیگران را هدایت اما خود را گمراه می کند . دیگران از او اطاعت می کنند اما او مخالفت می ورزد . حق خود را  تمام می گیرد اما حق دیگران را به کمال نمی دهد. از غیر خدا می ترسد اما از خدای خود نمی ترسد .

هر کس را پایانی است : تلخ یا شیرین

آنچه روی می آورد , بازمی گردد و چیزی که بازگردد , گویی هرگز نبوده است.

انسان شکیبا پیروزی را از دست نمی دهد , هر چند زمان آن طولانی باشد.

آنکس که از کار مردمی خشنود باشد چونان کسی است که همراه آنان بوده و هر کس که به باطلی روی آورد , دو گناه بر عهده او باشد : گناهکردار باطل و گناه خشنودی بهکار باطل.

عهد و پیمان را پاس بدارید به خصوص با وفاداران

خدای را اطاعت کنید که در نشناختن پروردگار عذری ندارید .

اگر چشم بینا داشته باشید . حقیقت را نشانتان داده اند. اگر هدایت می طلبید شما را هدایت کردند . اگر گوش شنوا دارید حق را به گوشتان خواندند.

برادرت را با احسانی که در حق او می کنی سرزنش کن و شر او را با بخشش بازگردان .

کسی که خود را در حایگاه تهمت قرار داد نباید جر خود را نکوهش کند .

هر کس قدرتی را بدست آورد به زورگویی میپردازد .

هر کس که خود رای شد به هلاکت رسید و هر کس که با دیگران مشورت کرد . در عقل های آنان شریک شد.

آن کس که رای خود را پنهان دارد , اختیار آن به دست اوست .

فقر مرگ بزرگ است .

رعایت حق کسی که او حقش را محترم نمی شمارد , نوعی بردگی است.

هیچ اطاعتی از مخلوق در نافرمانی پروردگار روا نیست .

مرد را سرزنش نکنند که چرا حقش را با تاخیر می گیرد. بلکه سرزنش در آنجاست که آنچه حقش نیست بگیرد.

خودپسندی مانع فزونی است .

آخرت نزدیک و زمان ماندن در دنیا اندک است .

صبگاهان برای آن کس که دو چشم بینا دارد روشن است .

ترک گناه آسانتر از درخواست توبه است .

بسا لقمه ای گلوگیر که از لقمه های بسیاری محروم می کند .

مردم دشمن چیزهای هستند که نمی دانند .

آن کس که از افکار و آراء  گوناگون استقبال کند . صحیح را از خطا خوب شناسد .

آن کس که دندان خشم در راه خدا به هم فشارد . در کشتن باطل گرایان توانمند گردد .

هنگامی که از چیزی می ترسی , خود را در آن بیفکن زیرا گاهی ترسیدن از چیزی از خود آن سخت تر است .

بردباری و تحمل سختی ها ابزار ریاست است .

بد کار را با پاداش دادن به نیکوکار آزار ده !

بدی را از سینه دیگران با کندن آن از سینه خود ریشه کن نما .

لجاجت تدبیر را سست می کند .

طمع ورزی بردگی همیشگی است .

حاصل کوته فکری , پشیمانی و حاصل دور اندیشی سلامت است .

آنجا که باید سخن درست گفت در خاموشی خیری نیست . چنان که در سخن ناآگاهانه خیری نیست .

دو دعوت به اختلاف نرسد جز اینکه یکی باطل باشد.

از  روزی که حق برای من نمایان شد هرگز دچار شک وتردید نشدم.

حاصل کوته فکری پشیمانی و حاصل دور اندیشی سلامت است .

هرگز دروغ نگفتم و به من دروغ نگفتند . و هرگز گمراه نشدم و کسی به وسیله من گمراه نشد .

آغاز کننده ستم در قیامت انگشت به دندان میگزد .

کوچ کردن نزدیک است .

هر کس با حق درآویزد , نابود می گردد .

کسی که شکیبایی او را نجات ندهد , بی تابی او را هلاک گرداند .

شگفتا ! آیا معیار خلافت صحابی بودن پیغمبر است ؟ اما صحابی بودن و خویشاوندی ملاک نیست .

(از امام شعری در مورد خلافت نقل شد که به ابابکر فرمود :) اگر ادعا می کنی با شورای مسلمین به خلافت رسیدی . چه شورایی بود که رای دهندگان حضور نداشتند ؟ و اگر خویشاوندی را حجت می آوری , دیگران از تو به پیامبر نزدیک تر  و سزاوارترند .

همانا انسان در دنیا , تخته نشان تیرهای مرگ و ثروتی است دست خوش تاراج مصیبت ها , با هر جرعه نوشیدنی , گلو رفتنی , و در هر لقمه ای گلوگیر شدنی است و بنده نعمتی بدست نیاورد جز با از دست دادن نعمتی دیگر . و روزی به عمرش اضافه نمی گردد جز کم شدن روزی دیگر !1 پس ما یاران مرگیم و جانهای ما  هدف نابودی ها .پس چگونه به ماندن جاودانه امیدوار باشیم  ؟ در حالی که گذشت شب و روز بنایی را بالا نبرده جز آن که آن را ویران کرده و به اطراف بپراکند .

ای فرزند آدم !1 آن چه را که بیش از نیاز خود فراهم می کنی برای دیگران اندوخته ای .

دل ها را روی کردن و پشت کردنی است .پس دل ها را آنگاه به کار وا دارید که خواهشی دارند و روی آوردنی , زیرا اگر دل را به اجبار به کاری واداری کور می گردد .

چون خشم گیرم کی آن را فرو نشانم ؟ در آن زمان که قدرت انتقام ندارم که به من بگویند : اگر صبر کنی بهتر است یا آنگاه که قدرت  انتقام دارم ؟ که به من بگویند : اگر عفو کنی خوب است .

(در سر راه از کنار مزبله ای عبور کرد و فرمودند :) این همان است که بخیلان بر سر آن بخل می ورزند .(در روایت دیگری نیز آمده که فرمودند :) این  همان چیزی است که دیروز بر سر آن رقابت می کردید .

مالی که نابودی آن تو را پند می دهد . از دست نرفته است .

این دل ها همانند تن ها خسته می شوند , برای نشاط آن به سخنان تازه حکیمانه روی بیاورید .

(وفتی که شنید که خوارج گفتند : حکومت فقط از آن خداست .فرمودند: ) سخن حقی است که از آن اراده باطل دارند .

( در توصیف انسان های شرور فرمودند : ) آنان چون گرد هم آیند پیروز شوند و چون پراکنده شوند شناخته  نگردند ( و گفته شد که امام فرمودند :)  آنان چون گرد هم آیند زیان رسانند و چون پراکنده شوند سود رسانند .( از امام پرسیدند : چون گرد هم آیند زیان رسانند را دانستیم , اما چه سودی در پراکندگی آنان است . فرمودند : ) صاحبان کسب و کار  و پیشه وران به کارهای خود باز می گردند , و مردم از تلاش آنان سود برند . بنا به ساختن ساختمان و بافنده به کارهای بافندگی و نانوا به نانوایی روی می آورد .

( جنایتکاری را نزد امام آوردند که جمعی از اوباش همراه او بودند و امام فرمودند : ) مبارک باد . چهره های جز به هنگام زشتی دیده نمی شوند .

با هر انسانی دو فرشته است که او را حفظ میکنند . ون تقدیر الهی فرا رسد . تنهایش می گذارند , که همانا زمان عمر انسان سپری نگهدارنده است .

 (طلحه و زبیر به خدمت امام آمدند و گفتند : با تو بیعت می کنیم به شرطی که در حکومت تو شریک باشیم . فرمودند : ) نه هرگز ! بلکه شما در نیرو بخشیدن  و یاری خواستن شرکت دارید و دو یاورید به هنگام ناتوانی و درماندگی در سختی ها .

ای مردم از خدای بترسید که اگر سخنی بگویید میشنود و اگر پنهان دارید می داند . و برای مرگی آماده باشید که اگر از آن فرار کنید شما را می یابد و اگر بر جای خود بمانید , شما را می گیرد و اگر فراموشش کنید شما را از یاد نبرد .

ناسپاسی مردم تو را از کار نیکو باز ندارد , زیرا هستند کسانی , بی آن که از تو سودی برند تو را می ستایند , چه بسا ستایش اندک آنان برای تو , سودمندتر از ناسپاسی ناسپاسان باشد .

هر ظرفی با ریختن چیزی در آن پر می شود , جز ظرف دانش که هرچه در آن جای دهی وسعتش بیشتر شود .

نخستین پاداش بردبار از بردباری اش اینکه مردم در برابر نادان پشتیبان او خواهند بود .

اگر بردبار نیستی خود را به بردباری بنمای , زیرا اندک است کسی که خود را همانند مردمی کند و از جمله آنان به حساب نیابد .

کسی که از خود حساب کشد سود برد و آنکه از خود غفلت کند زیان بیند و کسی که از خدا بترسد , ایمن باشد و کسی که عبرت آموزد آگهی یابد و آنکه آگهی یابد می فهمد و آن که بفهمد دانش آموخته است .

دنیا پس از سرکشی به ما روی می کند . جونان شتر ماده بدخو که به بچه خود مهربان گردد. ( سپس این آیه را خواندند : ) و اراده کردیم که بر مستضعفین زمین منت گذارده و آنان را امامان و وارثان حکومت ها گردانیم. (ال عمران 134)

از خدا بترسید  , ترسیدن انسان وارسته ای که دامن به کمر زده و خود را آماده کرده و در بهره بردن از فرصت ها کوشید و هراسان در اطاعت خدا تلاش کرد و در دنیای زودگذر و پایان زندگی و عاقبت کار به درستی اندیشیده است .

بخشندگی نگهدارنده آبروست و شکیبایی دهان بند بی خردان و عفو زکات پیروزی و دوری کردن کیفر خیانت کار  و مشورت چشم هدایت است و آن کس که با رای خود احساس بی نیازی کند به کام خطرها افتد . شکیبای با مصیبت های روز و شب پیکار می کند و بی تابی زمان را در نابودی انسان یاری دهد . و برترین بی نیازی ترک آرزوهاست و چه بسا عقل که اسیر فرمانروای هوس است . حفظ و به کار گیری تجربه رمز پیروزی است و دوستی نوعی خویشاوندی به دست آمده است و به آن کس که به ستوه آمده و توان تحمل ندارد اعتماد نکن .

چشم از سختی خوار و خاشاک و سختی ها فرو بند تا همواره خشنود باشی .

کسی که درخت شخصیت او نرم و بی عیب باشد , شاخ و برگش فرآوان است .

اختلاف نابود کننده اندیشه است .

کسی که به نوای رسید , تجاوزکار شد .

در دگرگونی روزگار گوهر شخصیت مردان شناخنه شود .

حسادت بر دوست , از آفات دوستی است .

قربانگاه اندیشه ها زیر و برق آرزوهاست .

داوری با گمان بر افراد مورد اطمینان دور از عدالت است .

بدترین توشه برای قیامت ستم بر بندگان است .

خود را به بی خبری  نمایاندن از بهترین کارهای بزرگواران است .

کسی که لباس حیا بپوشد , کسی عیب او را نبیند .

با سکوت بسیار وقار انسان بیشتر شود و با انصاف بودن دوستان را فراوان کند و با بخشش قدر و منزلت انسان بیشتر شود  و با فروتنی نعمت کامل شود و با پرداخت هزینه ها بزرگواری و سروری ثابت گردد و روش عادلانه مخالفان را در هم شکند و با شکیبایی در برابر بی خرد یاران انسان فراوان گردد .

شگفتا از حسودان که از سلامتی خود غافلند .

طمع کار همواره زبون و خوار است .

ایمان بر شناخت با قلب , اقرار با زبان و عمل با اعضاء و جوارح استوار است .

کسی که از دنیا اندوهناک میباشد , از قضاء الهی خشمناک است و آن کس که از مصیبت وارده شکوه کند , از خدا شکایت کرده و کسی که نزد توانگری رفته و به خاطر سرمایه اش فروتنی کند . دو سوم دین خود را از دست داده است و آن کس که قرآن بخواند و وارد آتش جهنم شود  . حتما از کسانی هستند که آیات الهی را بازیچه قرار داده و آن کس که قلب او با دنیا پرستی پیوند خورد. همواره جانش گرفتار سه مشکل است : اندوهی رها نشدنی , حرصی جدا نشدنی ,آرزوی نایافتنی .

آدمی را قناعت برای دولتمندی و خوش خلقی برای فراوانی نعمت ها کافی است .

از امام سوال شد معنی آیه فَلَنُحیَیّنه حیاة طیّبه چیست ؟ فرمودند : آن زندگی با قناعت است .

با آن کس که روزی به او روی آورده شراکت کنید که او توانگری را سزاوارتر و روی آمدن روزگار خوش شایسته تر است .

در تفسیر آیه 90 سوره نحل خدا به عدل و احسان  فرمان می دهد فرمودند : عدل همان انصاف و احسان همان بخشش است .

آن کس که با دست کوتاه ببخشد با دست بلند پاداش گیرد .

کسی را به پیکار دعوت نکن  , اما اگر تو را به نبرد خواندند بپذیر . زیرا آغازگر پیکار تجاوزکار و تجاوزکار  شکست خورده است .

برخی از نیکو ترین خلق وخوی زنان , زشت ترین اخلاق مردان است : تکبر , ترس , بخل .هرگاه زنی متکبر باشد بیگانه را به حریم خود راه نمی دهد و اگر بخیل باشد اموال خود و شوهرش را حفظ می کند و چون ترسان باشد از هر چیزی که آبروی او را زیان رساند دوری می کند.

به خدا سوگند ! این دنیای شما که به انواع حرام آلوده است در نزد من از استخوان خوکی که در دست بیمار جذامی باشد پست تر است .

( به امام گفتند : خردمند  را به من بشناسان . فرمودند : )خردمند آن است که هر چیزی را در جای خود می نهد (گفتند  پس جاهل را توصیف کن . فرمودند :) باتوصیف خردمند جاهل را نیز تیف کردم .

گروهی خدا را برای یخشش پرستش کردند , که این پرستش بازرگانان است و گروهی او را از روی ترس عبادت می کنند , که این عبادت بردگان است  و گروهی خدا را از روی ساسگذاری می پرستیدند و این پرستش آزادگان است.

زن و زندگی همه اش زحمت و درده سر است  و  زحمت بارتر اینکه چاره ای جز بودن با او نیست .

هرکس تن به سستی دهد ,حقوق را پایمال کند ,و هرکس سخن چین را پیروی کند دوستی را به نابودی کشاند.

سنگ غصبی در بنای خانه ,مایه ویران شدن ان است.

روزی که ستمدیده از ستمکار انتقام کشد ,سخت از روزی است که ستمکار بر او ستم روا می داشت.

(ارزش ترس از خداوند) از خدا بترس هرچند اندک ,و میان خود و خدا پرده ای قرار ده هرچند نازک.

هرگاه پاسخ ها همانند و زیاد شد ,پاسخ درست پنهان گردد.

خدارا در هر نعمتی حقی است ,هر کس ان را بپردازد ,فزونی یابد و ان کس که نپردازد و کوتاهی کند ,در خطر نابودی قرار گیرد.

هنگامی که توانایی فزونی یابد ,شهوت کاستی گیرد.

از فرار نعمت ها بپرهیزید ,زیرا هر گریخته ای باز نمی گردد.

بخشش بیش از خویشاوندی محبت اورد.

چون کسی به تو گمان نیک برد ,خوشبینی اورا تصدیق کن.

بهترین کارها ان است که با ناخشنودی ئر انجام ان بکوشی.

خدارا از سست شدن اراده های قوی ,گشوده شدن گره های دشوار ,و در هم شکسته شدن تصمیم ها,شناختم.

تلخ کامی دنیا ,شیرینی اخرت ,و شیرینی دنیای حرام,تلخی اخرت است.

خدا ایمان را برای پاکسازی دل از شرک و" نماز" را برای پاک بودن از کبر و خود پسندی ,و "زکات" را عامل فزونی روزی و "روزه" را برای ازمودن اخلاص بندگان و "حج" را برای نزدیکی و همبستگی مسلمانان و "جهاد" را برای عزت اسلام و "امر به معروف" را برای اصلاح توده های نااگاه و "نهی از منکر" را برای باز داشتن بی خردان از زشتی ها و "صله رحم" را برای فراوانی خویشاوندان و "قصاص"  را برای پاسداری از خون ها و اجرای "حدود" را برای بزرگداشت محرمات الهی و ترک "می گساری"را برای سلامت عقل و دوری از "دزدی" را برای تحقق عفت  و ترک "زنا" را برای سلامت نسل ادمی و ترک "لواط" را برای فزونی فرزندان و "گواهی دادن" را برای به دست اوردن حقوق انکار شده و ترک"دروغ" را برای حرمت نگه داشتن راستی و "سلام" کردن برای امنیت از ترس ها و "امامت"را برای سازمان یافتن امو امت و "فرمان بردن از امام" را برای بزرگداشت مقام رهبری واجب کرد.

انگاه که خواستید ستمکاری را سوگند دهید از او بخواهید که بگوید :"از جنبش و نیروی الهی بیزار است"زیرا اگر به دروغ سوگند  خورد پس از بیزاری در کیفر از شتاب شود اما اگر در سوگند خود بگوید :"به خدایی که جز او خدایی نیست"در کیفرش شتاب نگردد,چه او خدا را به یگانگی یاد کرد.

ای فرزند آدم ! امروز خود وصی خویش باش , امروز به گونه ای عمل کن که دوست داری بعد مرگت عمل کنند .

تندخویی بی مورد نوعی دیوانگی است . زیرا که تندخو پشیمان می شود و اگر پشیمان نشد پس دیوانگی او پایدار است .

سلامت تن در دوری از حسادت است .

ای کمیل !! خانواده ات را فرمان ده که روزها در به دست آوردن بزرگواری و شب ها در رفع نیاز خفتگان یکوشند . سوگند به خدای که تمام صداها را می شنود . هر کس دلی را شاد کند . خداوند از آن شادی لطفی برای او قرار دهد  که به هنگام مصیبت چون آب زلالی بر او باریدن گرفته و تلخی مصیبت را بزداید , چنان که شتر غریبه را از چراگاه دور سازد .

هرگاه که تهیدست شدید با صدقه دادن با خدا تجارت کنید .

وفاداری با خیانتکاران نزد خدا نوعی خیانت و خیانت به خیانت کاران نزد خدا نوعی وفاداری است .

بسا احسان پیاپی خدا , گناهکار را گرفتار کند و پرده پوشی خداوند او را مغرور سازد و با ستایش مردم فریب خورد و خدا هیچ کس را همانند مهلت دادن مورد آزمایش قرار نداد.

دشمنی : رنج و سختی های هلاک کننده دارد .

پیشوای دین قیام کند. پس مسلمانان پیرامون آن چون ابر پاییزی گرد هم آیند. (اشاره به قیام حضرت مهدی (عج))

چون زنان بالغ شوند . خویشاوندان پدری برای سرپرستی سزاوارترند .

ایمان نقطه ای نورانی در قلب پدید آورد که هرچه ایمان رشد کند آن نیز فزونی یابد .

هرگاه انسان طلبی دارد که نمی داند وصول می شود یا نه . پس از دریافت آن واجب است که زکات آن را برای سالی که گذشت بپردازد .

(وقتی لشکری در راه جنگ مشایعت می کرد , می فرمودند : تا می توانید از زنان دوری کنید .

 هرگاه آتش جنگ شعله می کشید ما به رسول خدا پناه میبردیم که هیچ کس همانند پیامبر به دشمن نزدیک نبود .

مسلمانان چونان تیرانداز ماهری است که انتظار دارد در همان نخستین تیراندازی پیروز گردد .

(آن هنگام که تهاجم یاران معاویه به شهر انبار و غارت کردن آنان را شنید. تنها و پیاده به طرف پادگان نظامی کوفه (نخیله) حرکت کرد. مردم خود را به او رسانده , گفتند : ای امیر مومنان ما آنها را کفایت می کنیم فرمودند :)  شما از انجام کار خود درمانده اید ! چگونه کار دیگری  را برایم کفایت می کنید ؟ اگر رعایای پیش از من از  ستم حاکمان می نالیدند. امروز من از رعیت خود می نالم. گویی من پیرو و آنان فرمانروایانند .(وقتی سخن امام در یک سخنرانی طولانی  که برخی از آن را اینجا آورده ام به اینجا رسید . دو نفر از یاران جلو آمدند و یکی گفت : من جز برادرم چیزی ندارم فرمان ده تا هر آنچه را که می خواهی انجام دهم .امام فرمودند : ) شما کجا و آنچه من می خواهم کجا ؟

(حارث بن حوث نزد امام امد و گفت : آیا چنین می پنداری که من اصحاب جمل را گمراه می دانم ؟ چنین نیست ؟ امام فرمودند : ) ای حارث ! تو زیر پای خود را دیدی اما به پیرامونت نگاه نکردی .پس سرگردان شدی , تو حق را نشناختی تا بدانی اهل حق چه کسانی هستند ؟ و باطل را نیز نشناختی تا بدانی باطل گرایان چه کسانی هستند . ( حارث گفت :  من و سعد بن مالک و عبدالله بن عمر از جنگ کنار می رویم , امام فرمود ند : ) همانا سعد و عبد الله بن عمر نه حق را یاری کردند و نه باطل را خوار ساختند.

همنشین پادشاه شیر سواری راماند که دیگران حسرت منزل او را دارند ولی خود می داند که در جای خطرناکی قرار دارد.

به بازماندگان دیگران نیکی کنید تا حرمت بازماندگان شما را نگاهدارند.

گفتار حکیمان اگر درست باشد درمان و اگر نادرست باشد درد جان است .

ای فرزند آدم اندوه روز نیامده را بر امروزت میفزا . زیرا اگر روز نزسیده از عمر تو باشد , خدا روزی تو را خواهد رساند .

در دوستی با دوست مدارا کن , شاید روزی دشمن تو گردد و در دشمنی با دشمن نیز مدارا کن شاید روزی دوستت گردد.

مردم دنیا دو دسته اند : یکی آنکه در دنیا برای دنیا کار کرد و دنیا او را از آخرتش باز داشت . بر بازماندگان خویش از تهیدستی هراسان و از تهیدستی خویش در امان است. پس زندگی خود را در راه سود دیگران از دست می دهد و دیگری آن که  در دنیا برای آخرت کار  می کند و نعمت های دنیا نیز بدون تلاش نیز به او روی می آورد . پس بهره هر دو جهان را چشید و مالک هر دو جهان می گردد و با آبرومندی در پیشگاه خدا صبح میکند و حاجتی از خدا درخواست نمی کند جز آن که روا می گردد .

( در زمان عمر نسبت به فراوانی زیور و زینت های کعبه صحبت شد . گروهی گفتند : آنها را برای لشکر اسلام مصرف کن کعبه ریور و زینت نمی خواهد وقتی از علی بزرگ پرسیدند فرمود : ) همانا قران بر پیامبر هنگامی نازل شد که اموال چهار قسم بود .اموال مسلملنان , که آن را بر اساس سهم هر یک از وارثان تقسیم کرد و غنیمت جنگی که آن را به نیازمندش رساند و خمس که خدا جایگاه مصرف آن را تعیین فرمود و صدقات که خداوند راهای بخشش آن را مشخص فرمود. و زیور و زینت های کعبه جز اموالی بودند که خدا آن را به حال خود گذاشت . نه از روی فراموشی آن را ترک کرد  و نه از چشم خدا پنهان بود . تو نیز آن را به حال خود واگذار چنان که خدا و پیامبرش آن را به حال خود گذاشتند .

(دو نفر دزد را خدمت علی (ع) آوردند : یکی برده مردم و دیگری برده جز بیت المال بود . علی (ع) فرمودند :) برده ای که از بیت المال است حدی بر او نیست زیرا مال خدا مقداری از مال خدا را خورده است اما دیگری را باید حد دزدی به شدت بر او اجرا گردد .

ضرورت استقامت در کجی ها

اگر از این فتنه ها و لغزشگاه ها با قدرت بگذرم . دگرگونی های بسیار پدید می آورم .

به یقین بدانید !! خداوند برای بنده خود (هر چند با سیاست و سخت کوش  و در طرح و نقشه نیرومند باشد ) بیش از آنچه که در علم الهی  وعده فرمود , قرار نخواهد داد . و میان بنده هر چند ناتوان و کم سیاست باشد  و آنچه در علم خداوند برای او رقم زده حایلی نخواهد گذاشت. هر کس این حقیقت را بشناسد  و به کار گیرد از همه مردم آسوده تر است و سود  بیشتری خواهد برد و آن که آن را واگذارد و در آن شک کند از همه مردم گرفتار تر و زیانکار تر است. چه بسا نعمت داده شده ای که گرفتار عذاب شود  و بسا گرفتاری که در گرفتاری  ساخته شده و آزمایش گردد. پس ای کسی که از این گفتار بهرمند می شوی  بر شکر گذاری بیفزا و از شتاب بی جا دست بردار و به روزی رسیده قناعت کن .

علم خود را نادانی و یقین خود را شک و تردید مپندارید . پس هر گاه دانستید عمل کنید و چون به یقین رسیدید اقدام کنید

طمع به هلاکت می کشاند و نجات نمی دهد و به آنچه ضمانت کند  وفادار نیست و بسا نوشنده آبی که بیش از سیراب شدن گلوگیرش شد  و ارزش آنچه که بر سر آن  رقابت میکنند هر چه بیشتر باشد . مصیبت از دست دادنش اندوه بارتر خواهد بود و آرزو ها چشم بصیرت را کور می کند و آنچه روزی هر کسی است بی جست و جوی خواهد رسید .

خدایا به تو پناه میبرم از اینکه ظاهر من در برابر دیده ها نیکو و درونم در آنچه که از تو پنهان می دارم زشت  باشد و بخواهم با اعمال و رفتاری که تو ار آن آگاهی توجه مردم را به خود جلب کنم و چهره ظاهرم را زیبا نشان داده .  و با اعمال نادرستی که درونم را زشت کرده به سوی تو آیم تا به بندگانت نزدیک و از خشنودی تو دور گردم.

نه سوگند به خدایی که با قدرت او شب تاریک را به سر بردیم ه خدایی که با قدرت او شب تاریک را به سر بردیم که روز سپیدی در پی داشت , چنین و چنان نبود.

کار اندکی که ادامه یابد , از کار بسیاری که از آن به ستوه آیی امیدوار کننده تر است .

هرگاه مستحبات به واجبات زیان رساند آن را ترک کنید .

کسی که به یاد سفر طولانی آخرت باشد خود را آماده می سازد .

اندیشیدن همانند دیدن نیست . زیرا گاهی چشم ها دروغ می نمایانند . اما آن کس که از عقل نصیحت خواهد به او خیانت نمی کند .

میان شما و پندپذیری , پرده ای از غرور و خود خود خواهی قرار گرفته .

جاهلان شما پر تلاش و آگاهان شما تن پرور و کوتاهی ورزند .

دانش , راه عذر تراشی را بر بهانه جویان بسته است .

آنان که وقتشان پایان یافته خواستار مهلتند و آنان که مهلت دارند کوتاهی می ورزند .

مردم چیزی را نگفتند خوش باد جز آن که روزگار , روز بدی را برای او تدارک دید .

از قدر پرسیدند : امام فرمودند :) راهی است تاریک , آن را مپیمایید و دریایی ژرف وارد آن نشوید و رازی است خدایی خود را به زحمت نیندازید .

هرگاه خدا بخواهد بنده ای را خوار کند , دانش را از او دور سازد .

در گذشته برادر دینی داشتم که در چشم من بزرگ مقدار بود چون دنیای حرام در چشم او بی ارزش می نمود . و از شگم بارگی به دور بود , پس آنچه را که میافت زیاده روی نداشت . در بیشتر عمرش ساکت بود اما گاهی که لب به سخن می گشود بر دیگر سخنوران برتری داشت و تشنگی پرسش کنندگان را فرو نی نشست . به ظاهر ناتوان و مستضعف می نمود اما در برخورد جدی چونان شیر  پیشه می خروشید .یا چونان مار بیابانی به حرکت در می امد. تا پیش قاضی نمی رفت دلیلی مطرح نمی کرد .و کسی را که عذری داشت سرزنش نمی کرد .تا آنکه عذر او را می شنید . از درد شکوه نمی کرد مگر پس از تندرستی و بهبودی , آنچه عمل می کرد می گفت و بدانچه عمل نمی کرد چیزی نمی گفت . اگر در سخن گفتن بر او پیشی می گرفتند در سکوت مغلوب نمی شد و بر شنیدن بیشتر از سخن گفتن حریص بود . اگر بر سر دو راهی قرار می گرفت . می اندیشید کدام با خواسته های نفس نزدیک تر است با آن مخالفت می کرد . پس برشما باد روی آوردن به اینگونه ارزش های اخلاقی و با یکدیگر در کسب آن رقابت کنید و اگر نتوانستید بدانید که بدست آوردن برخی از آن ارزش های اخلاقی بهتر از رها کردن همه است .

اگر خدا بر گناهان وعده عذاب هم نمی داد . لازم بود به خاطر سپاسگزاری از نعمت هایش نافرمانی شود .

( جهت تسلیت گفتن به اشعث بن قیس در مرگ فرزندش ) اگر برای پسرت انزهناکی به خاطر پیوند خویشاوندی سزاواری .اما اگر شکیبا باشی هر مصیبتی را نزد خدا پاداشی است . ای اشعث ! اگر شکیبا باشی تقدیرهای الهی بر تو جاری می شود و تو پاداش داده خواهد شد ولی اگر بی تابی کنی , تقدیرهای الهی بر تو نیز جاری می شود و تو گناهکاری . ای اشعث !! پسرت تو را شاد می ساخت و برای تو گرفتاری و آزمایش بود و مرگ او تو را اندوهگین کرد در حالی که برای تو پاداش و رحمت است .

(در عزای پیامبر ) همانا شکیبایی نیکوست جز در غم از دست دادنت و بی تابی ناپسند است جز در اندوه مرگ تو . مصیبت تو بزرگ و مصیبت های پیش از تو و پس از تو ناچیز .

همنشین بی خرد مباش که کار زشت خود را زیبا جلوه داده و دوست دارد تو همانند او باشی .

( از فاصله میان مشرق و مغرب پرسیدند : علی (ع) فرمودند :) به اندازه یک روز رفتن خورشید .

دوست تو سه گروهند و دشمن تو نیز سه دسته اند : اما دوستانت دوست تو و دوستان دوست تو و دشمن دشمن توست و اما دشمنانت , پس دشمن تو  و دشمن دوست تو  و دوست دشمن توست .

(شخصی را دید که چنان بر ضد دشمن می کوشید که به خود زیان می رسانید . فرمودند : ) تو مانند کسی هستی که نیزه در بدن خود فرو برد تا دیگری که در کنار اوست را بکشد .

عبرت ها چه قدر فراوانند و عبرت پذیرفتن ها چه  اندک !

کسی که در دشمنی زیاده روی کند گناهکار و  انکس که در دشمنی کوتاهی کند ستمکار و هر کس بی دلیل دشمنی کند نمی تواند با تقوا باشد .

آنچه که بین من و خدا نارواست . اگر انجام دهم و مهلت دو رکعت نماز داشته باشم مرا اندوهگین نخواهد ساخت .

( از امام پرسیدند : چگونه خدا با فراوانی انسان ها به حسابشان رسیدگی می کند . فرمودند : ) آن چنان که با فراوانی آنان روزیشان می دهد ( و باز پرسیدند : چگونه به حساب آنان رسیدگی می کند که او را نمی بیند ؟ ) همان گونه که آنان را روزی می دهد و او را نمی بینند .

احتیاط در فرستادن پیک ها و نامه ها

فرستاده تو بیانگر میزان عقل تو و نامه تو گویاترین سخن توست.

آن کس که به شدت گرفتار دردی است نیازش به دعا بیشتر از  تندرستی است که از بلاها در امان است نمی باشد .

مردم فرزندان دنیا هستند و هیج کس را بر دوستی مادرش نمی توان سرزنش کرد .

نیازمندی که به تو روی می آورد فرستاده خداست. کسی که از یاری او دریغ کند از خدا دریغ کرده و آن کس که به او ببخشش کند به خدا بخشیده است .

غیرتمند هرگز زنا نمی کند .

( در یکی از روزهای جنگ صفین امام سوار بر اسب رجز می خواند  و شمشیر را به گردن آویخته بود. یکی از یاران گفت : یا امیر المومنین خود را حفظ کن نکند شما را غافلگیر کنند . فرمودند : ) اجل نگهبان خوبی است .

آدم داغدار می خوابد ولی کسی که مالش غارت شده نمی خوابد .

دوستی میان پدران سبب خویشاوندی فرزندان است و خویشاوندی به دوستی نیازمندتر است از دوستی به خویشاوندی .

از گمان بردن به مومنان بپرهیزید که خدا حق را بر زبان آنان جاری ساخته .

ایمان بنده ای درست نباشد . جز آن که اعتماد او  به آنچه دست خداست بیشتر از آن باشد که در دست اوست .

( چون به شهر بصره رسید خواست انس بن مالک را به سوی طلحه و زبیر بفرستد تا آن جه از پیامبر درباره آنان شنیده  یادشان آورد ولی انس بن مالک گفت :من آن سخن پیامبر را فراموش کردم .امام فرمودند : ) اگر دروغ میگویی خدا تو را به بیماری برص (سفیدی روشن ) دچار کند که عمامه او را نپوشاند. ( پس از مدتی از نفرین حضرت انس به بیماری برص دچار شد و از آن به بعد همیشه نقاب می زد .)

برای دل ها روی آوردن , و نشاط و پشت کردن و فراری است .پی آنگاه که تشاط دارند آنان را به انجام مستحبات وادارید و آن گاه که پشت کردن و بی نشاط هستند به انجام واجبات قناعت کنید .

در قرآن اخبار گذشتگان و آیندگان ئ احکام مورد نیاز زندگیتان وجود دارد .

سنگ را از همان جایی که دشمن پرت کرده بازگردانید که شر را جز شر پاسخی نیست .

در دوات لیقه بینداز و نوک قلم را بلند گیر و میان سطرها فاصله بگذار و حروف را نزدیک به هم بنویس که این شیوه برای زیبایی خط بهتر است .

من پیشوای مومنان و مال پیشوای تبهکاران است .

(شخصی یهودی به امام گفت : هنوز پیامبرتان را دفن نکردید درباره اش اختلاف کردید . امام فرمودند :) ما درباره آنچه که از او رسیده اختلاف کردیم . نه در خود او اما شما یهودیان هنوز پای شما پس از نجات از نیل خشک نشده بود که  به پیامبرتان گفتید : برای ما خدایی بساز جنانکه بت پرستان خدایی دارند . پیامبرتان فرمود : شما مردمی نادانید .

( از امام پرسیدند با کدام نیرو بر حریفان پیروز شدی . فرمودند : ) کسی را ندیدم جز آنکه مرا در شکست خود یاری می داد .

( به پسرش محمد حنیفه سفارش کرد ) ای فرزند ! از تهیدستی بر تو هراسناکم. از فقر به خدا پناه ببر که همانا فقر دین انسان را ناقص  و عقل را سرگردان و عامل دشمنی است.

(شخصی مسئله پیجیده سوال کرد امام فرمود ) برای فهمیدن بپرس نه برای  آزار دادن که نادان آموزش گیرنده همانند داناست و همانا دانای بی انصاف همانند نادان بهانه جو است .

(عبد الله بن عباس در مسئله ای نظر داشت ولی امام آن را قبول نداشت .امام فرمودند : )  بر تو است که رای خود را به من بگویی و من باید پیرامون آن بیندیشم. آن گاه اگر خلاف نظر تو فرمان دادم باید اطاعت کنی .

( وقتی که امام از جنگ صفین باز می گشتند. به محله شامیان رسید . آواز کشته شدگان جنگ را شنید . آن گاه حرب بن شر حبیل شبامی بزرگ قبیله شامیان به خدمت امام رسید به او فرمود : )  آیا آن گونه کهم میشنوم ,زنان بر شما چیره شده اند ؟ چرا آنان را از گریه باز نمی دارید ؟ ( حرب پیاده  و امام سوار بر اسب می رفتند به او فرمود : )  بازگرد که پیاده رفتن  رییس قبیله ای چون تو در پشت سر من موجب انحراف زمامدار و زبونی مومن است .

( در جنگ نهروان هنگامی که از کنار کشته شدگان خوارج می گذشت فرمودند :) بدا به حال شما ؟ آن که شما را فریب داد و به شما زیان رساند . (پرسیدند جه کسی آنها را فریب داد .فرمودند :) شیطان گمراه کننده و نفسی که به بدی  فرمان می دهد . آنان را با آرزوها مغرور ساخت و راه گناه را بر ایشان آماده کرد و به آنان وعده پیروزی داد و سرانجام به  آتش جهنم گرفتارشان کرد .

از نافرمانی خدا در خلوت ها بپرهیزید زیرا  همان که گواه است داوری می کند .

(آن گاه که خبر کشته شدن محمد بن ابی بکر را به او دادند فرمود : ) همانا اندوه ما بر شهادت او , به اندازه شادی شامیان است . جز آن که  از آنان یک دشمن و از ما یک دوست کم شده است .

عمری که خدا از فرزند آدم پوزش را می پذیرد , شصت سال است .

پیروز نشد آن که گناه بر او چیره گی یافت و آن کس که با بدی پیروز شد شکست خورده است .

همانا خدای سیحان روزی فقراء را در اموال  سرمایه داران قرار داده است . پس فقیری گرسنه نمی ماند جز به کامیابی توانگران و خداوند از آنان در مورد گرسنگی فقرا خواهد پرسید .

بی نیازی از عذر خواهی گرامی تر از عذر راستین است .

 کمترین حق خدا بر شما اینکه از  نعمت های الهی در گناهان یاری نگیرید .

خدای سبحان غنیمت را طاعت زیرکان قرار داده است آن گاه که مردم ناتوان کوتاهی می کنند .

حاکم اسلامی پاسبان خدا در زمین اوست .

شادی مومن در چهره او و اندوه وی در دلش پنهان است . سینه اش از هر چیزی فراخ تر و نفس او از هر چیزی خوارتر . برتری جویی را زشت و ریاکاری را دشمن می شمارد . اندوه او طولانی و همت او بلند است .سکوتش فراوان و وقت او با کار پر است .شکر گزار و ژرف اندیش و شکیبا است. از کسی درخواست ندارد و نرم خو و فروتن است . نفس او از سنگ خارا سخت تر  اما در دین داری از بنده خوارتر است .

اگر بنده خدا اجل و پایان کارش را می دید .با آرزو و فریب آن دشمنی می کرد .

برای هر کسی در مال او دو شریک است : وارث و حوادث

کسی که چیزی از او خواسته اند تا وعده نداده آزاد است .

دعوت کننده بی عمل چون تیر انداز بدون کمان است .

علم دو گونه است : علم فطری و علم اکتسابی , علم اکتسابی اگر هماهنگ با علم فطری نباشد سودمند نخواهد بود .

استواری رای با کسی است که قدرت و دارایی دارد , با روی آمدن قدرت روی آورد و با پشت کردن آن روی برتابد .

پاکدامنی زیور تهیدستی و شکر گزاری  زیور بی نیازی است .

روز انتقام گرفتن از ظالم سخت تر از ستمکاری بر مظلوم است .

برترین بی نیازی و دارایی نومیدی است از آنچه در دست مردم است .

گفتارها نگه داری می شود و نهان ها آشکار و هر کسی در گرو اعمال خویش است و مردم گرفتار کمبود ها و آفت هایند جز آن که خدا نگه دارد . درخواست کننئگانشان مردم آزار و پاسخگویان به زحمت و رنج دچارند . و آن کس که در اندیشه از همه برتر است با اندک خشنودی یا خشمی از رای خود برمی گردد و آن که از همه استوارتر است از نیم نگاهی ناراحت شود یا کلمه ای  او را دگزگون سازد .

ای مردم ! از خدا بترسید , چه بسا آرزومندی که به آرزوی خود نرسید و سازنده ساختمانی در آن مسکن نکرد .و گرد آورنده ای که زود آنچه را گرد آورده رها خواهد کرد و شاید از راه باطل گرد آورده و یا حق دیگران را باز داشته و با حرام در آویخته که گناهش بر گردن اوست و با سنگینی بار گناه در می گذرد و با پشیمانی و حسرت به نزد خدا می رود که( در دنیا و آخرت زیان کرده و این  است زیانکاری آشکار )

دست نیافتن به گناه نوعی عصمت است .

آبروی تو چون یخی جامد است که درخواست آن را قطره قطره آب می کند . پس بنگر که آن را نزد چه کسی فرو می ریزی

ستودن بیش از آنچه که سزاوار است نوعی چاپلوسی و کمتر از آن درماندگی و حسادت است .

سخت ترین گناه آن که گناه کار آن را کوچک بشمارد .

آن که در عیب خود بنگرد از عیب جویی دیگران باز ماند و کسی که به روزی خدا خشنود باشد بر آنچه که از دست رود اندوهگین نباشد و کسی که شمشیر ستم برکشد با آن کشته شود و آن که در کارها خود را به رنج و زحمت اندازد , خود را هلاک سازد و هر کس خود را در گرداب های بلا افکند غرق گردد و هر کس به جاهای بد نام قدم گذاشت متهم گردید و کسی که زیاد سخن می گوید زیاد هم اشتباه می کند و هر کس که زیاد اشتباه کرد شرم و حیا او اندک , پرهیزکاری او نیر اندک خواهد بود و آن که پرهیرکاری او اندک است , دلش مرده و آن که دلش مرده در آتش جهنم سقوط خواهد کرد و آن که زشتی های مردم را بنگرد و آن را زشت بشمارد سپس همان زشتی ها را مرتکب شود پس او احمق واقعی است. قناعت مالی است که پایان نیابد و آن کس که فرآوان به یاد مرگ باشد در دنیا به اندک چیزی خشنود است و هر کس بداند که گفتار او نیز از اعمال او به حساب می آید جز به ضرورت سخن نمی گوید .

مردم ستمکار را سه نشان است : با سرکشی به مافوق خود ستم روا دارد و به زیر دستان خود با زور و چیرگی ستم  می کند و ستمکاران را یاری می دهد .

چون سختی ها به نهایت رسد گشایش پدید آید و آن هنگام که حلقه های بلا تنگ گردد آسایش فرا رسد .

بیشترین اوقات زندگی را به زن و فرزندت اختصاص مده زیرا اگر زن و فرزندت از دوستان خدا باشند. خدا آنان را تباه نخواهد کرد  و اگر دشمنان خدایند پس چرا غم دشمنان خدا را می خوری .

بزرگترین عیب آن  که چیزی را در خود داری بر دیگران عیب بشماری .

( در حضور امام شخصی با این عبارت , تولد نوزادی را تبریک گفت " قدم دلاوری یکه سوار مبارک " علی بزرگ فرمود : ) چنین مگو  ! بلکه بگو : خدای بخشنده را شکر گزار و نوزاد بخشیده بر تو مبارک , امید است که بزرگ شود و از نیکو کاری اش بهرمند گردی .!

( وقتیی که یکی از کارگزاران امام خانه باشکوهی ساخت به او فرمود : ) سکه های طلا و نقره سر برآورده خود را آشکار ساختند , همانا ساختمان مجلل بی نیازی تو را می رساند.

( از امام پرسیدند : اگر در خانه مردی را به رویش ببندند روزی او از کجا خواهد آمد . امام فرمودند : ) از آن جایی که مرگ او می رسد .

( روش تسلیت گفتن ) مردن از شما آغاز نشده و به شما نیز پایان نخواهد یافت . این دوست شما به سفر می رفت . اکنون پندارید که به یکی از سفرها رفته , اگر او باز نگردد . شما به سوی او خواهید رفت .

ای مردم ! خدا باید شما را به هنگام نعمت ها همانند  هنگامه کیفر ترسان بنگرد . زیرا کسی که رفاه و گشایش را زمینه گرفتار شدن خویش نداند پس خود را از حوادث ترسناک ایمن می پندارد و آن کس که تنگدستی را آزمایش الهی نداند پاداشی را که امیدی به آن بود از دست خواهد داد .

ای اسیران آرزوها بس کنید ! زیرا صاحبان مقامات دنیا را تنها حوادث روزگار  به هراس افکند . ای مردم ! کار تربیت خود را به عهده گیرید و نفس را از عادت های که به آن حرص دارد باز گردانید .

شایسته نیست به سخنی که از دهان کسی خارج شد گمان بد ببری چرا که برای آن برداشت نیکویی می توان داشت .

هرگاه از خدای سبحان درخواستی داری . ابتدا بر پیامبر اسلام درود فرست سپس حاجت خود را بخواه , زیرا خدا بزرگوارتر از آن است که از دو حاجت درخواست شده یکی را برآورد و دیگری را باز دارد .

هر کس از آبروی خود بیمناک است از جدال بپرهیزد .

 شتاب بیش از توانایی بر کار و سستی پس از بدست آوردن فرصت از بی خردی است .

از آنچه پدید نیامده نپرس که آنچه پدید آمده برای سرگرمی تو کافی است .

اندیشه , آیینه شفاف و عبرت از حوادث بیم دهنده ای خیر اندیش است و تو در ادب کردن نفس همان بس که از آنچه انجام دادنش را برای دیگران نمی پسندی بپرهیزی .

علم و عمل پیوند نزدیکی دارند و کسی که دانست باید به آن عمل کند . چرا که علم وعمل را فراخواند اگر پاسخش داد می ماند و گرنه کوچ می کند .

ای مردم ! کالای دنیای حرام چون برگ های خشکیده وبا خیز است پس از چراگاه آن دوری کنید . که دل کندن از آن لذت بخش تر از اطمینان داشتن به آن استو به قدر ضرورت از دنیا برداشتن بهتر از جمع آوری سرمایه فرآوان است .آن کس که از دنیا زیاد برداشت به فقر محکوم است و آن کس که خود را از آن بی نیاز انگاشت در آسایش است و آن کس که زیور دنیا دیدگانش را خیره سازد . دچار کوردلی گردد و آن کس که به دنیای حرام عشق ورزید . درونش پر از اندوه شد و غم ها و اندو ها در خانه دلش رقصان گشت که از سوی سرگرمش سازد و از سوی دیگری رهایش نمایند . تا آنجا که گلویش گرفته و در گوشه ای بمیرد. رگ های حیات او فطع شده و نابود ساختن او بر خدا آسان و به گور انداختن او به دست دوستان است .اما مومن با چشم عبرت به دنیا می نگرد و از دنیا به اندازه ضرورت برمی دارد و سخن دنیا را از روی دشمنی می شنود . چرا که تا گویند سرمایه دار شد گویند تهیدست گردید و تا در زندگی شاد می شوند . با فرا رسیدن مرگ غمگین می گردند و این اندوه چیزی نیست که روز پشیمانی و نومیدی هنوز نیامده است .

همانا خداوند پاداش را در اطاعت و کیفر را در نافرمانی قرار داد تا بندگانش را از عذابش برهاند و به بهشت کشاند .

روطگاری بر مردم خواهد آمد که از  قرآن جز نشانی و از اسلام جز نامی باقی نخواهد ماند . مسجد های آنان در آن روز آباد اما از هدایت ویران است . مسجد نشینان  و سازندگان بناهای شکوهمند مساجد . بدترین مردم زمین می باشند , که کانون هر فتنه و جایگاه هر نوع خطاکاری اند . و هر کس که از فتنه بر کنار است او را به فتنه بازگرداننند و هر کس که از فتنه ها  عقب مانده او را به فتنه ها کشانند .که خدای بزرگ می فرمایند :"به خودم سوگند فتنه ای بر آنان بگمارم که انسان شکیبا در آن سرگردان ماند " و چنین کرده است و ما از خدا می خواهیم که از لغزش غفلت ها در گذرد .

( نقل کردند که علی کمتر بر منبری می نشت که پیش از سخن این عبارت را نگوید .) ای مردم ! از خدا بترسید . هیج کس بهوده آفریده نشد تا به بازی بپردازد و او را به حال خود وانکذاشته اند تا خود را سرگرم کارهای بی ارزش نمایید و دنیای که در دیده ها زیباست جایگزین آخرتی نشود که آن را زشت می انگارند . و مغروری که در دنیا به بالاترین مقام رسیده  , چون کسی نیست که در آخرت به کمترین نصیبی  رسیده است .

 هیچ شرافتی برتر از اسلام و هیچ عزتی گرامی تر از تقوا و هیچ سنگری نیکوتر از پارسایی و هیچ شفاعت کننده ای کار ساز تر از توبه و هیچ گنجی  بی نیاز تر از قناعت  و هیچ مالی در فقر زدایی از بین بنده تر از رضایت دادن به روزی نیست . و کسی که به اندازه کفایت زندگی از دنیا بر دارد به آسایش دست یابد و آسوده خاطر گردد . در حالی که دنیا پرستی کلید هر دشواری و مرکب رنج و گرفتاری است و حرص ورزی و خود بزرگ بینی و حسادت عامل بی پروایی در گناهان است و بدی جامع تمام عیب ها است .

( حضرت به جابر بن عبدالله انصاری فرمودند : ) ای جابر ! استواری دین و دنیا به چهار چیز است : عالمی که به علم خود عمل کند و جاهلی که از آموختن سر باز نزند و بخشنده ای که در بخشش بخل نورزد و فقیری  که آخرت خود را به دنیا نفروشد . پس هرگاه عالم علم خود را تباه کند . نادان به آموختن روی نیاورد .و هرگاه بی نیاز در بخشش بخل ورزد تهیدست آخرت خویش را به دنیا فروشد . ای جابر ! کسی که نعمت های فراوان خدا به او روی کرد , نیازهای فراوان مردم نیز به او روی آورد .پس اگر صاحب نعمتی حقوق واجب الهی را بپردازد . خداوند نعمت ها را بر او جاودانه سازد و آن گس که حقوق واجب الهی را در نعمت ها نپردازد خداوند  آن را به زوال و نابودی کشاند .

مراحل امر به معروف

ای مومنان ! هرکس تجاوزی را بنگرد و شاهد دعوت به منکری باشد و در دل آن را انکار کند خود را از آلودگی سالم داشته است و هر کس با زبان آن را انکار کند پاداش داده خواهد شد و از اولی برتر است . و آن کس که با شمشیر به انکار برخیزد تا کلام خدا بلند و گفتار ستمگران پست گردد. او راه رستگاری را یافته و نور یقین به دلش تابیده .

( و همانند حکمت گذشته سخن دیگری نیز از امام نقل شده است )  گروهی منکر را با دست و زبان و قلب انکار می کنند. آنان تمامی خصلت های نیکو را در خود گرد آورده اند .گروهی منکر را با زبان و قلب انکار کرده اما دست به کاری نمی برند. پس چنین کسی دو خصلت از  خصلت های نیکو را گرفته و دیگری را تباه کرده است و بعضی منکر را تنها با قلب انکار کرده  و با دست و زبان خویش اقدامی نمی کنند پس دو خصلت که شریفتر است تباه کرده یک خصلت را به دست آورده اند و بعضی دیگر منکر را با زبان وقلب و دست رها ساخته اند که چنین کسی از آن مرده ای در میان زندگان است. و تمام کارهای نیکو و جهاد در برابر امر به معروف و نهی از منکر چونان قطره ای بر دریای مواج و پهناور است و همانا امر به معروف و نهی از منکر نه اجلی را نزدیک می کند و روزی را کاهش می دهد و از همه اینها برتر سخن حق در پیش روی حاکم ستمکار است .

اولین مرحله از جهاد که در آن باز می مانید . جهاد با دستانتان سپس جهاد با زبان  و آن گاه جهاد با قلب هایتان می باشد . پس کسی که با قلب معروفی را ستایش نکند  و منکری را انکار نکند . قلبش وازگون گشته , بالای آن پایین و پایین قلب او بالا قرار خواهد گرفت .

حق سنگین اما گواراست و باطل سبک اما کشنده است .

بر بهترین افراد این امت از عذاب الهی ایمن مباشید . زیرا که خدای بزرگ فرمود : " از کیفر خدا ایمن نیستند جز زیانکاران "  و بر بدترین افراد این امت از رحمت خدا نومید مباشید زیرا که خدای بزرگ فرمود " همانا از رحمت خدا نومید نباشند جز کافران ".

بخل ورزیدن کانون تمام بدی ها و مهاری است که انسان را به سوی هر بدی می کشد .

ای فرزند آدم ! روزی دو گونه است , روزی که تو آن را جویی و روزی که تو را می جوید . اگر به سراغش نروی به سوی تو می آید , پس اندوه سال خود را به اندوه امروزت منه , که برطرف کردن اندوه هر روز از عمر تو  را کافی است . اگر سال آینده در شمار عمر تو باشد همانا خدای بزرگ در هر روز سهم تو را خواهد داد و اگر در شمار عمر ت نباشد تو را با اندوه آن چه کار است ؟ که هرگز جوینده ای در گرفتن سهم روزی تو بر تو پیشی نگیرد و چیره شونده ای بر تو چیره نگردد و آنچه برای تو مقدر گشته بی کم و کاست به تو خواهد رسید .

چه بسیار کسانی که در آغاز روز بودند و به شامگاه نرسیدند و چه بسیار کسانی که در آغاز شب بر او حسد می بردند و در پایان شب عزاداران به سوگشان نشستند .

سخن در بند توست تا آن را نگفته باشی و چون گفتی تو در بند آنی , پس زبانت را نگه دار چنان که طلا و نقره خود را نگه می داری , زیرا چه بسا سخنی که نعمتی را طرد یا نعمتی را جلب کند .

آنچه نمی دانی مگو  , بلکه همه آنچه را می دانی نیز مگو , زیرا خداوند بزرگ بر اعضای بدنت چیزهای را واجب کرده که از آنها در روز قیامت بر تو حجت آورد .

بترس از اینکه خداوند تو را به هنگام گناهان بنگرد و در طاعت خویش نیابد و آن گاه از زیانگارانی . هرگاه که نیرومند شدی توانت را در طاعت پروردگار به کار گیر و هر گاه ناتوان گشتی ناتوانی خویش را در نافرمانی خدا قرار ده .

به دنیا آرامش یافتن در حالی که ناپایداری آن را مشاهده کردن از نادانی است و کوتاهی در اعمال نیکو با وجود یقین به پاداش آن از زیانکاری است و قبل از آزمودن اشخاص اطمینان پیدا کردن از عجز و ناتوانی است .

از خواری دنیا نزد خدا همان بس که در دنیا نافرمانی خدا نکنند و جز با رها کردن دنیا به پاداش الهی نتوان رسید .

جوینده چیزی یا به آن یا به برخی از آن خواهد رسید .

خیری که در پی آن آتش باشد خیر نخواهد بود و شری که در پی آن بهشت باشد شر نخواهد بود و هر نعمتی بی بهشت ناچیز است و هر بلایی بی جهنم عافیت است .

آگاه باشید که فقر نوعی بلا است و سخت تر از تنگدستی بیماری تن و سخت تر از بیماری تن بیماری قلب است. آگاه باشید که همانا عامل تندرستی , تقوای دل است .

آن کس که تقوایش او را به جای نرساند افتخارات خاندانش او را به بیش نخواهد راند (در نقل دیگری آمده است که ) آن کس که ارزش خود را از دست دهد بزرگی خاندانش او را سودی نخواهد رساند .

مومن باید شبانه روز خود را به سه قسمت تقسیم کند : زمانی برای نیایش و عبادت پروردگار و زمانی برای تامین هزینه زندگی . و زمانی برای واداشتن نفس به لذت های که حلال و مایه زیبای است . خردمند را نشاید جز آن که در پی سه چیز حرکت کند: کسب حلال برای تامین زندگی , با گام نهادن در راه آخرت یا به دست آوردن لذت های حلال .

از حرام دنیا چشم بپوش تا خدا زشتی های آن را به تو نمایاند و غافل مباش که لحظه ای از تو غافل نشود .

سخن بگوید تا شناخته شوید , زیرا که انسان در زیر زبان خود پنهان است .

از دنیا آن مقدار که به تو می رسد بردار و از آنچه پشت کند روی گردان و اگر نتوانی در جست و جوی دنیا حلال تلاش کن .

بسا که سخن از حمله مسلحانه کارگر تر است .

هر مقدار که قناعت کنی کافی است .

مرگ بهتر از تن دادن به ذلت و به اندک ساختن بهتر از دست نیاز به سوی مردم داشتن . اگر به انسان نشسته در جای خود چیزی ندهند با حرکت و تلاش نیز نخواهند داد .روزگار دو روز است : روزی به سود تو و روزی به زیان تو .پس آنگاه که به سود توست به خوش گذرانی و سرکشی روی نیاور و آن گاه که به زیان توست شکیبا باش .

چه خوب است عطر مشک , تحمل آن سبک و آسان و بوی آن خوش و عطرآگین است .

فخر فروشی را کنار بگذار , تکبر و خود بزرگ بینی را رها کن و به یاد مرگ باش .

همانا فرزند را به پدر وپدر به فرزند حقی است : حق پدر بر فرزند اینکه در همه چیز جز نافرمانی خدا از پدر اطاعت کند و حق فرزند بر پدر اینکه نام نیکو بر فرزند نهد , خوب تربیتش کند و او را قرآن بیاموزد .

چشم زخم حقیقت دارد , استفاده از نیروهای مرموز طبیعت حقیقت دارد  . سحر و جادو  وجود دارد , فال نیک راست است و رویدادهای بد را بدشگون دانستن درست نیست . بوی خوش , درمان و نشاط آور . عسل درمان کننده و نشاط اور. سواری بهبودی آور و نگاه به سبزه زار درمان کننده و نشاط آور است .

هماهنگی در اخلاق و رسوم مردم , ایمن ماندن از دشمنی و کینه های آنان است .

( شخصی در حضور امام سخنی بزرگتر از شان و منزلت خود گفت . حضرت فرمودند : ) پر در نیاورده پرواز کردی و در خردسالی آواز بزرگان سر دادی !

کسی که به کارهای گوناگون بپردازد خوار شده و پیروز نمی گردد .

( از امام معنی لاحول و لا قوة الا بالله را پرسیدند : حضرت فرمودند : ) ما برابر خدا مالک چیزی نیستیم و مالک چیزی نمی شویم جر آنجه او به ما بخشیده است . پس چون خدا چیزی به ما بخشد که خود سزاوارتر است . وظایفی نیز به عهده ما گذاشته و چون از ما گرفت تکلیف آن نیز از ما برداشته شده  است .

( چون عمار پسر یاسر با مغیرة بن شعبه بحث می کرد و پاسخ او را می داد . امام فرمودند : ) ای عمار ! مغیره را رها کن زیرا او از دین به اندازه ای که او را به دنیا نزدیک کند , برگرفته و به عمد حقایق را بر خود پوشیده داشت تا شبهات را بهانه لغزش خود قرار دهد .

چه نیکو است فروتنی توانگران برابر مستمندان , برای بدست آوردن پاداش الهی و نیکو تر از آن خویشتنداری مستمندان برابر توانگران برای توکل به خداوند است .

خدا عقل را به انسانی نداد جز آن که روزی او را با کمک عقل نچات بخشید .

هر کس با حق در افتاد نابود شد .

قلب کتاب چشم است .( آنچه چشم بیند در قلب نشیند )

تقوا در راس همه ارزش های اخلاقی است .

با آنکه تو را سخن آموخت به درشتی سخن مگو , و با کسی که راه سخن نیکو گفتن به تو آموخت لاف بلاغت سخن مزن .

در تربیت خویش تو را بس که از آنچه بر دیگران نمی پسندی دوری کنی .

در مصیبت ها یا چونان آزادگان باید شکیبا بود یا چونان ابلهان خود را به فراموشی زد .

( در روایت دیگری آمده که  امام به اشعث بن قیث در مرگ فرزندش اینگونه تسلیت گفت ) یا چونان مردان بزرگوار شکیبا یا چون چارپایان بی تفاوت باش .



( در وصف دنیای حرام فرمودند : ) فریب می دهد , زیان می رساند و تند می گذرد . از این رو خدا دنیا را پاداش دوستان خود نپسندید و آن را جایگاه  کیفر دشمنان قرار نداد . همانا مردم دنیا چونان کاروانی می باشند که هنوز بارنداز نکرده , کاروانسالار بانگ کوچ سر می دهد تا  بار ببندند و برانند .

(امام به فرزندش حس خطاب کرد : ) چیزی از دنیای حرام برای پس از مرگت باقی مگذار . زیرا آنچه از تو باقی می ماند نصیب یکی از دو تن خواهد شد یا شخصی که آن را در طاعت خدا به کار گیرد . پس سعادتمند میشود به چیزی که تو را به هلاکت افکنده است . یا شخصی که آن را در نافرمانی خدا به کار گیرد پس هلاک میشود به چیزی که توجا  جمع آوری کردی . پس تو ذر گناه او را یاری کردی که هیچ یک از این دو نفر سزاوار آن نیستند تا   بر خود مقدم شماری ( این حکمت به گونه دیگری نیز نقل شده است ) پس از ستایش پروردگار ! آنچه از دنیای هم اکنون در دست توست . پیش از تو در دست دیگران بود و پس از تو نیز به دست دیگران خواهد رسید و تو همانا برای دو نفر مال خواهی اندوخت , یا شخصی که اموال جمع شده تو را  در طاعت خدا به کار گیرد , پس به آنچه که تو را به هلاکت افکند سعادتمند می شود یا کسی که آن را در گناه به کار گبرد .پس با اموال جمع آوری شده تو  هلاکت خواهد شد که هیچ یک از این دو نفر سزاوار نیستند تا  بر خود مقدمشان بداری , و بار آنان را به دوش کشی , پس  برای گذشتگان رحمت الهی و برای بازماندگان روزی خدا را امیدوار باش .

( شخصی در حضور امام بدون توجه لازم گفت : استغفر الله امام فرمودند : ) مادرت بر تو بگرید , میدانی معنی استغفار چیست ؟ استغفار درجه والامقامان است و دارای شش معنا است : اول _ پشیمانی از آنچه که گذشت  , دوم
_ تصمیم به عدم بازگشت . سوم_ پرداختن حقوق مردم , چنان که خدا را پاک دیدار کنی , که چیزی بر عهده تو نباشد. چهارم _ تمام واجب های ضایع ساخته را به جا آوری . پنجم _ گوشتی  که با حرام بر اندامت رویده با اندوه فراوان آب کنی , چنان که پوست به استخوان چسبیده و گوشت تازه بروید . ششم _ رنج طاعت را به جان بچشانی چنان که شیرینی گناه را بر او چشانده بودی , پس آنگاه بگوی استغفر الله .

حلم و بردباری خویشاوندی است .

بیچاره فرزند آدم ! اجلش پنهان , بیماری اش پوشیده , اعمالش همه نوشته شده , پشه ای او را آزار میدهد .جرعه ای گلوگیرش شده او را از پای در می آورد و عرق کردنی او را بدبو می سازد .

( اصحاب امام پیرامونش نشسته بودند که زنی زیبا از آنجا عبور کرد . حاضران دیده به آن زن دوختند . امام فرمودند : ) همانا دیدگان این مردان به منظره شهوت آلود دوخته شده و به هیجان آمدند . پس هزگاه کسی از شما با نگاه به زنی به شگفتی اید . با همسرش در امیزد که او زنی چون زن وی باشد ( مردی از خوارج گفت : خدا این مرد را بکشد چه قدر فقه می داند ! حاضران برخواستند تا او را بکشند . امام فرمودند ) آرام باشید که دشنام را با دشنام پاسخ داد یا بخشیدن از گناه .

عقل تو را کفایت کند که راه رستگاری را از گمراهی نشانت دهد .

کار نیک به جا آورید و آن را هر مقدار که باشد کوچک نشمارید , زیرا کوچک آن بزرگ و  اندک ان فراوان است و کسی از شما نگوید که " دیگری در انجام کار نیک از من سزاوار تر است " گرچه سوگند به خدا که چنین است . خوب و بد را طرفدارانی است که هر گاه هر کدام از این دو  را واگذارید . انجامش خواهند داد .

کسی که نهان خود را اصلاح کند خدا آشکار او را نیکو گرداند و کسی که برای دین خود کار کند خدا دنیای او را کفایت فرماید و کسی که میان خود و خدا را نیکو گرداند . خدا میان او و مردم را اصلاح خواهد کرد .

بردباری پرده ایست پوشاننده و عقل شمشیری است بران , پس کمبود های اخلاقی خود را با بردباری بپوشان و هوای نفس خود را با شمشیر عقل خود بکش  .

خدا را بندگانی است که برای سود رساندن به دیگران , نعمت های خاصی به آنان بخشیده تا آن گاه که دست بخشنده دارند نعمت حا را در دستشان باقی  می گذارد . هرگاه از بخشش دریغ کنند .نعمت ها را از دستشان گرفته و به دست دیگری خواهد داد .

سزاوار نیست که بنده خدا به دو خصلت اعتماد کند. تندرستی و توانگری , زیرا در تندرستی ناگاه او را بیمار بینی و در توانگری ناگاه او را تهیدست .

کسی که از نیاز خود نزد مومنی شکایت کند . گویی به پیشگاه خدا شکایت برده است و کسی که از نیازمندی خود نزد کافری شکوه کند گویی از خدا شکوه کرده است .

( در یکی از روزهای عید فرمود ) این عید کسی است که خدا روزه اش را پذیرفته و نماز او را ستوده است و هر روز که خدا را نافرمانی نکنند آن روز عید است .

بزرگترین حسرت ها در روز قیامت حسرت خوردن مردی است که مالی را به گناه گرد آورد و آن را شخصی به ارث برد که در طاعت خدای سبحان بخشش کرد و با آن وارد بهشت شد . و گآوری رد آورنده اولی وارد جهنم گردید .

همانا زیانکارترین مردم در معاملات و نومیدترین ترین مردم در تلاش , مردی است که تن در جمع آوری مال خسته دارد , اما تقدیرها با خواست او هماهنگ نباشد. پس با حسرت از دنیا رود و بار گناه خویش به آخرت روی آورد .

روزی بر دو قسم است : آن که تو را می خواهد و آن که تو او را می جویی , کسی که دنیا را خواهد مرگ او را می طلبد تا از دنیا بیرونش کند . و کسی که آخرت را خواهد دنیا او را می طلبد تا روزی او را به تمام بپردازد .

دوستان خدا آناند که به درون دنیا نگریستند . آن گاه که مردم به ظاهر آن چشم دوختند و سرگرم آینده دنیا شدند , آن گاه که مردم به امور زودگذر دنیا پرداختند. پس هواهای نفسانی که آنان را از پای در می آورد کشتند و آنچه را که آنان را به زودی ترک می گفت ترک گفتند . و بهره دنیا پرستان را از دنیا خوار شمردند و دست یابی آنان را به دنیای زودگذر دانستند. با انچه که مردم آشتی ورزیدند دشمنی کردند و با آنچه دنیا پرستان با آن دشمنی ورزیدند , آشتی کردند . قرآن به وسیله آنان شناخته می شود و آنان به کتاب خدا آگاهند , قران به وسیله آنان پابرجاست و آنان به کتاب خدا استوارند . به بالاتر از آنچه که امید دارند جشم نمی دوزند و غیر از آنچه که از آن می ترسند هراس ندارند .

پایان لذت ها و برجای ماندن تلخی ها را به یاد آور ید .

مردم را بیازمای تا دشمن گردی ( به باطن آنها پی ببری )

خدا در شکر گزاری را بروی بنده ای نمی گشاید که در فزونی نعمت ها را ببندد و در دعا را به روی او باز نمی کند که در اجابت کردن را نگشاید . ودر توبه کردن را باز نگذاشته که در آمرزش را بسته نگه دارد .

شایسته ترین مردم به بزرگواری اینکه بزرگان را با او بسنجند .

( از امام پرسیدند : عدل یا بخشش کدام برتر است علی فرمود : ) عدل هر چیزی را در جای خود قرار می دهد در حالی که بخشش آن را از جای خود خارج می سازد . عدالت تدبیر عمومی مردم است در حالی که بخشش گروه خاصی را شامل میشود .پس عدالت شریفتر و برتر است .

مردم دشمن آنند که نمی دانند .

زهد بین دو کلمه از قران است که خدای سبحان فرمود  ( تا بر آنچه که از دست شما رفته حسرت نخورید و بر انچه که به شما رسید شادمان مباشید ) کسی که بر گذشته حسرت نخورد و به آینده شادمان نباشد , همه جوانب زهد را رعایت کرده است .

خواب دیدن ها چه بسا تصمیم های روز را نقش بر آب کرده است .

 فرمانروایی ! میدان مسابقه مردان است .

هیج شهری برای تو از شهر دیگر بهتر نیست . بهترین شهر ها ان است که پذیرای تو باشد .

( وقتی که خبر شهادت مالک را به امام رسید حضرت فرمود : ) مالک! چه مالکی ؟ به خدا اگر کوه بود کوهی یگانه و اگر سنگ بود سنگی سخت و محکم بود , که هیچ رونده ای به اوج قله او نمی رسید و هیچ پرنده ای بر فراز آن پرواز نمی کرد .

چیز اندک که با اشتیاق تداوم یابد بهتر است از فراوانی که رنج آور باشد .

اگر در کسی خصلت شگفت دیدید , همانند آن را نیز انتظار گشید .

( امام به پدر فرزدق , غالب بن صعصعه فرمود : ) شتران فراوانت چه شدند ( پاسخ داد پرداخت حقوق آنها را پراکنده ساخت , امام فرمود :) این بهترین راه مصرف آن بود .

کسی که بدون آموزش فقه اسلامی تجارت کند به ربا خواری آلوده می گردد .

کسی که مصیبت های کوچک را بزرگ شمارد خدا او را به مصیبت های بزرگ مبتلا می کند .

کسی که خود را گرامی بدارد , هوا و هوس را خوار شمارد .

هیچ کس شوخی بیجا نکند جز آن که مقداری از عقل خویش را از دست بدهد .

دوری تو از آن کس که خواهان توست نشانه کمبود تو در دوستی است و گرایش تو به آن کس که تو را نخواهد  سبب خواری تو است .

فقر و بی نیازی ما , پس از عرضه شدن به خداوند آشکار خواهد شد .

زبیر همواره با ما بود تا آنکه فرزند نامبارکش عبدالله پا به جوانی گذاشت .

فرزند آدم را با فخر فروشی چه کار ؟ او که در آغاز نطفه ای گندیده و در پایان مرداری بدبو است .نه میتواند روزی خویش را فراهم کند و نه مرگ را از خود دور کند .

( از امام پرسیدند که بزرگترین شاعر عرب کیست ؟ فرمودند : ) شاعران در یک وادی روشن نتاختند تا پایان کارشان معلوم شود و اگر ناچار باید داوری کرد پس پادشاه گمراهان بزرگترین شاعر است .

ایا آزاد مردی نیست که این لقمه جویده حرام دنیا را به اهلش واگذارد؟ همانا بهای برای جان شما جز بهشت نیست پس به کمتر از آن نفروشید .

دو گرسنه هرگز سیر نشوند : جوینده مال و جوینده علم .

نشانه ایمان آن است که راست بگوی آن گاه که به تو زیان رساند و دروغ نگوی که تو را سودی بخشد . وان که بیش از مقدار عمل سخن نگویی و چون از دیگران سخن گویی از خدا بترسی .

تقدیر الهی چنان بر محاسبات ما چیره شود که چاره اندیشی سبب آفت زدگی باشد.

بردباری و درنگ هم آهنگند و نتیجه آن بلند همتی است .

غیبت کردن تلاش ناتوان است .

چه بسا که کسانی با ستایش دیگران فریب خوردند .

دنیا برای رسیدن به آخرت آفریده شد نه برای رسیدن به خود .

بنی امیه را مهلتی است که در آن میتازد . پس آن گاه که میانشان اختلاف افتد . کفتارها بر آنان دهان گشایند و بر آنان پیروز شوند .

( در ستایش انصار فرمودند : ) به خدا سوگند ! آنان اسلام را پروراندند . چونان مادری که فرزندش را بپروراند .با توانگری , با دستهای بخشنده و با زبان های برنده و گویا .

چشم , بند ظرف حوادث است .( این کلام امام از استعاره های شگفت امام است که نشستنگاه را به مشک و چشم را به بند تشبیه کرده است و آن گاه که بند گشوده شود آنچه در مشک است فرو ریزد .)

 و بر آنان فرمانروایی حاکم شد که کارها را به پا داشت و استقامت ورزید تا دین استوار شد .

مردم را روزگاری دشوار است در پیش است که توانگر اموال خود را سخت نگهدارد . در صورتی که به بخل ورزی فرمان داده نشد . خدای سبحان فرمود : ( بخشش میان خود را فراموش نکنید ) بَدان در آن روز بلند مقام و نیکان خوار گردند و با درماندگان به ناچاری خرید و فروش می کنند در حالی که رسول خدا از معامله با درماندگان نهی فرمود .

دو کس نسبت به من هلاک میگردند , دوستی که زیاده روی کند و دروغ پردازی که به راستی سخن نگوید ( این کلام به مانند سخن دیگری است که فرمودند : ) دو تن نسبت به من هلاک گردند  : دوستی که از حد گذرانده و دشمنی که بیهوده سخن گوید .

( از امام در مورد توحید و عدل پرسیدند امام فرمودند : ) توحید آن است که خدا را در وهم نیاری و عدل آن است که او را متهم نسازی .

در آنجا که باید سخن گفت خاموشی سودی ندارد و در آنجا که باید خاموش ماند سخن گفتن ناآگاهانه خیری نخواهد داشت .

خدایا ما را با ابرهای رام سیراب کن نه با ابرهای سرکش .

( به امام گفتند : چه می شد  موهای خود را رنگ می کردی . فرمودند : ) رنگ کردن مو آرایش است اما ما در عزای پیامبر به سر می بریم .

پاداش مجاهد شهید در راه خدا بزرگ تر از پاداش عفیف پاکدامنی نیست که قدرت برگناه دارد و آلوده نمی گردد . همانا عفیف پاکدامن فرشته ای از فرشته هاست .

قناعت مالی است که پایان نمی پذیرد .

( چون زیاد بن ابیه را به جای عبدالله بن عباس به فارس و شهرهای آن حکومت داد. او را در دستور العملی طولانی از گرفتن مالیات نا به هنگام نهی کرد و فرمودند : ) عدالت را بگستران و از ستمکاری پرهیز کن که ستم رعیت را به آوارگی کشاند و بیدادگری به مبارزه و شمشیر می انجامد .

سخت ترین گناهان گناهی است که گناهکار آن را سبک شمارد .

خدا از مردم نادان عهد نگرفت که بیاموزند , تا آن که از دانایان عهد گرفت که آموزش دهند .

بدترین دوست آن که برای او به رنج و زحمت افتی .

وقتی مومن برادرش را به خشم آورد به یقین از او جدا شده است .

 

 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد